این نوشتار، گامی است در بیان فضائل اخلاقی و صفات حمیده پیشوای هشتم شیعیان. امید است که ره توشه ای باشد برای پویندگان راه امامت و ولایت.
انیس قرآن
ره پویان راه یقین و سالکان کوی عشق از آن جایی که دل در گرو ذات اقدس خداوند دارند، کتاب او را پرتوی از ذات الهی و واسطه سخن ربّ مالک با عبد سالک می دانند، از این رو با قرآن انس ویژه ای داشته و دل و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیات بخش خدایی می کنند.
در سیره هشتمین ستاره فروزان آسمان امامت و ولایت انس با قرآن به وضوح دیده می شود. آن بزرگوار هر سه روز یک بار تمام قرآن را تلاوت می کرد و در آیات آن تدبّر می نمود.
امام رضا علیه السلام شب ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می خواند و چون به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می گریست و از خداوند بهشت می طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می برد.
همچنین درباره اوصاف قرآن سخنان گهرباری از ایشان به یادگار مانده است که هر خواننده را به فکر و اندیشه در این کتاب وا می دارد. آن حضرت قرآن کریم را کتاب هدایت گر، سرچشمه حیات و مایه عزّت دانسته، بنابراین می فرماید: « قرآن ریسمان محکم الهی و دستگیره محکم و راهی نمونه و بی بدیل است که به بهشت منتهی می شود و انسان را از آتش نجات می دهد. در طول زمان کهنه نمی شود و ارزش و اعتبار خود را از دست نمی دهد، زیرا برای یک عصر قرار داده نشده است، بلکه راهنما، برهان و حجّت برای هر انسان است. باطل و نادرستی در آن راه نمی یابد، نه از پیش رو و نه از گذشته ها. این کتاب فرستاده خدای حکیم و ستوده است».
ندیدم به احدى ظلم کند، هیچ وقت کلام کسى را قطع نمىکرد. هیچ حاجتى را رد نمىنمود . پاى خود را مقابل احدى دراز نمىکرد و در مقابل احدى تکیه نمىداد و با هیچ کس سخن جسارت آمیز نمىگفت
برترین اندیشمند
امام رضا علیه السلام در مورد دانش بی کران خود و برتری بر اندیشمندان و متفکّرین علوم مختلف می فرماید: «زمانی من در مسجدالنبی می نشستم و در آن موقع دانشمندان زیادی در مدینه بودند، هرگاه یکی از آن ها در پاسخ پرسشی عاجز می گشت و دیگران هم نمی توانستند از عهده جواب برآیند، همگی به من اشاره می کردند و مسائل مشکل را مطرح می کردند و من پاسخ همه آن ها را می دادم.»
مرحوم شیخ صدوق می گوید: «مأمون در هر جا که احتمال می داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا علیه السلام را داشته باشد به مجلس خویش دعوت می کرد و او را با امام هشتم وارد بحث می نمود.
او در این زمینه تلاش های فراوانی به عمل آورد تا اندیشمندان و نظریه پردازان فرقه ها و گروه های مختلف اسلامی و غیراسلامی در مباحثه علمی بر آن حضرت پیروز شوند، امّا امام رضا علیه السلام در تمام آن جلسات و مناظره های سنگین و پیچیده بر تمام دانشمندان عصر خویش غلبه می کرد.
آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نمی پرداخت مگر این که در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم اعتراف می نمود و در برابر استدلال های قوی و محکم او سر تعظیم فرود می آورد.
بخشش و سخاوت
قضیه اى که کلینى رحمه الله در این باره نقل کرده است، ذکر مىکنیم:
راوى مىگوید: «با جمعى بسیار خدمت حضرت رضا علیه السلام بودیم که ابن سبیلى آمد و چنین گفت: یابن رسول الله! من دوست شما و پدران شما هستم. نفقه خود را در راه حج گم کردهام. نفقه راه به من عنایت کنید، چون به خراسان رسیدم براى شما صدقه مىدهم، زیرا آنجا مکنت دارم. حضرت رضا علیه السلام داخل اتاق شده پس از چندى از بالاى در، دویست دینار به او داد و خواهش کرد برود و فرمود: لازم نیست صدقه بدهى.
چون حضرت آمد، از ایشان پرسیدند: پول را از بالاى در دادید و خواهش نمودید که برود تا او را نبینید. فرمود: من خواستم ذلت سۆال را در صورت او نبینم. آیا نشنیدهاید که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: صدقه پنهانى، معادل هفتاد حج است، و گناه آشکار موجب خذلان، و گناه پنهانى را خداوند مىآمرزد.» (مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴ ص ۳۶۰ و .۳۶۱)
امام رضا علیه السلام شب ها هنگام خوابیدن، در بستر خویش زیاد قرآن می خواند و چون به آیه ای می رسید که در آن یادی از بهشت یا جهنم شده است، می گریست و از خداوند بهشت می طلبید و از دوزخ به خداوند پناه می برد
تواضع و فروتنی
یاسر، خادم آن حضرت مىگوید: حضرت رضا علیه السلام همیشه با خدمه و کارگرهاى خود غذا مىخورد و دوست داشت که با آنها بنشیند و صحبت و درددل کند. بعضى از ناآگاهان به این کار حضرت ایراد مىکردند و حضرت مىفرمودند:
پروردگار، پدر، و مادر، یکى است و فضیلت فقط و فقط به کردار است. (کافى، ج ۸، ص .۲۳۰ )
ادب و اخلاق
ابراهیم بن عباس که در مسافرت از مدینه تا طوس خدمت آن حضرت بوده است، چنین مىگوید :
«ندیدم به احدى ظلم کند، هیچ وقت کلام کسى را قطع نمىکرد. هیچ حاجتى را رد نمىنمود . پاى خود را مقابل احدى دراز نمىکرد و در مقابل احدى تکیه نمىداد و با هیچ کس سخن جسارت آمیز نمىگفت.» (اعلام الورى، ص ۳۱۴)
و به عنوان حسن ختام این مقاله سخنی گهر بار از آن حضرت را تقدیم شما عزیزان می کنیم:
از آن حضرت روایت شده که :
دوست هر کس عقل اوست و دشمنش جهل و نادانی او.(کتاب “عیون اخبار الرضا “، ابن بابویه، ج ۲)