اسلام و به گزینی(۶)
انتخاب مرجع تقلید(۱)
محمد تقی کرامتی
تعالیم و آموزههای دینی به طور کلی در سهدستهِ عقاید، احکام و اخلاق طبقهبندی میشوند. اصلیترین بخش معارف زندگی مسلمان، دانشی است که باورهای وی به مبداء، معاد و مجموعهِ نظام هستی را سامان میدهد. این اصول که از آنها به «عقاید» تعبیر میشود، باید استدلالی، برخوردار از منطق قوی و غیر قابل تشکیک باشد و هر شخصی نیز باید خود با تحقیق و مطالعه کافی به آنها رسیده باشد
اما در احکام عملی یا فروع دین که حاوی دستورات و بایدها و نبایدهای شرعی است، لازم نیست که همه افراد با تشخیص علمی و از طریق اجتهاد به تکالیف خود علم پیدا کنند؛ این امر نه تنها ضرورتی ندارد بلکه با واقعنگری منافات دارد. اجتهاد در مسائل دینی فرآیند بسیار پیچیدهای است که به ممارست طولانی و تحصیل مقدمات فراوانی نیاز دارد. اینگونه نیست که هر کسی با دانش اندک بتواند از راه استدلال و در انداختن چند قاعده، احکام و دستورات اسلام را از منابعش (قرآن، سنت، عقل، اجماع) به دست آورد. اظهار نظر در مسایل شرعی مستلزم آشنایی و بعضاً احاطه بر علومی است که نسبت به فقه جنبهِ ابزاری دارند؛ بنابراین کسی که میخواهد در مسائل شرعی اظهار نظر کند، باید:
۱ـ با فنون و قواعد ادبیات عرب به مقداری که فهم قرآن و سنت معصومین بر آن متوقف است، آگاه باشد.
۲ـ با محاورات عرفی اُنس داشته، از فهم موضوعات عرفی عاجز نباشد.
۳ـ مقداری علم منطق بداند و نسبت به قیاسها و اشکال و قواعد کلی آن آشنا باشد.
۴ـ به اصل فقه که فهم احکام شرعی ارتباط تنگاتنگی با آن دارد، تسلط داشته باشد.
۵ـ و مهمتر از همه این که به قرآن و سنت پیامبر و اهل بیت(ع) علم داشته و به تشخیص عام و خاص، مطلق و مقید، و محکم و متشابه کلام وحی و سخنان معصومین(ع) قادر باشد؛ روش تفسیر و جمع آنها را بداند و… .
فقط چنین اشخاصی هستند که میتوانند فروع شرعی را از دل قواعد و کلیات فقهی و اصولی استنباط کنند و به صورت حکم شرعی ـ اعم از واقعی و ظاهری ـ در اختیار عموم مردم قرار دهند. کسانی که از توان لازم و مهارت کافی برخوردار نیستد، حق ندارند خود را در این مسند قرار دهند. قرار گرفتن افراد نا اهل و فاقد مهارت در چنین مَسندی، جز انحراف و اعوجاج شریعت مقدس اسلام و گمراه کردن دیگران، ره آورد دیگری ندارد. این، واقعیت انکارناپذیر تاریخ است. تصریح شده و پیشوایان ما در روایات بسیاری اشخاص نا اهل را از ورود به این وادی خطرناک برحذر داشتهاند؛ در روایتی از رسول گرامی اسلام نقل شده است که فرمودند:
«من افتی الناس بغیر علم و هو لا یعلم الناسخ و المنسوخ و المحکم من المتشابه فقد هلک و اهلک»(۱) ؛ هر کس برای مردم فتوا دهد، در حالی که به (قواعد) آن عالم نیست و ناسخ و منسوخ را نمیداند و محکم را از متشابه باز نمیشناسد، خود را هلاک کرده و دیگران را نیز به هلاکت و نابودی انداخته است.
دقیقاً به خاطر همین مفاسد بزرگ است که این اشخاص مورد لعن و نفرین خداوند و ملائکه الهی قرار گرفتهاند. در روایتی از امام باقر علیهالسلام میخوانیم: «من افتی الناس بغیر علم و لا هدی من ا… لعنته الملائکه الرحمه و ملائکه العذاب و لحقه وزر من عمل بفتیاه»(۲) ؛ هر کس بدون آگاهی و هدایت از جانب پروردگار فتوا دهد، مورد لعن ملائکه رحمت و ملائکه عذاب قرار میگیرد و سنگینی بار هر کسی را که به فتوای او عمل کرده است نیز بر دوش خواهد کشدی.
متأسفانه در این سالها عدهای بدون کمترین آشنایی با مبانی اسلام و تحت عناوینی همچون «نو اندیشی دینی» به خود حق میدهند که در حوزهِ دینشناسی و مسایل شرعی، اظهار نظر کنند؛ عمدهِ نظرات آنها هم در تضاد آشکار با شرع و اجماع فقهای بزرگ شیعه، و ناشی از التقاط، خودباختگی و انفعال در برابر اندیشههای دین ستیزانهِ غرب است. مخالفت با چنین اشخاصی همواره مورد توجه متفکران و اندیشمندان بزرگ اسلامی همچون آیت ا… شهید بهشتی و علامه شهید مرتضی مطهری بوده است.
شهید مطهری(ره) میگوید:
«خیال کردهاید هر مدعی روشنفکری… قادر خواهد بود تا اسلام راستین را از اسلام دروغین بازشناسد و به سود جامعه از آن استفاده نماید؟… بهتر است که این روشنفکران عزیز که هر روز صبح به امید «انتقال» از خواب بر میخیزند و هر شب «خلع ید» خواب میبینند، فکر کار و خدمت دیگری به عالم انسانیت بفرمایند؛ بگذارند اسلام و فرهنگ اسلامی و منابع انرژی روانی اسلامی در اختیار همان متولیان باقی بماند که در همان فضا پرورش یافته و همان رنگ و بو را به خود گرفته و مردم ما هم با آهنگ و صدای آنها بهتر آشنا هستند.»(۳)
آیت ا… شهید بهشتی نیز ضمن تخطئه رفتار برخی از روشنفکران در این باره مینویسد:
«آن چه امروز مخصوصاً در تحصیلکردگان رشتههای مختلف علوم دیگر رایج شده که با مختصر اطلاع از قرآن و حدیث و تاریخ اسلام به خود حق میدهند در مسایل علمی و فقهی فتوا دهند، در مسایل اعتقادی و تاریخی اظهار نظر کنند و گاهی نظرات دانشمندان بزرگ اسلامی گذشته یا معاصر را تخطئه نمایند، انحرافی سخت زیان آور است و باید برای جلوگیری از آن، اقدام مؤثر به عمل آید.»(۴)
خلاصهِ سخن این که: نخستین شرط افتاء و مرجعیت، برخورداری از توان بالای علمی و ملکهِ اجتهاد است. این ویژگی فقط در عدهای خاص تبلور مییابد و بقیهِ مردم باید از آنها که در واقع کارشناسان مسائل دینی و مورد اعتماد پیامبر گرامی اسلام هستند، تقلید نمایند؛ و به فرمودهِ علامه طباطبایی:
«عملاً هر انسانی در بخش کوچکی از زندگی خود به اجتهاد میپردازد و بخشهای بزرگتر را با تقلید میگذراند و کسی که میپندارد در زندگی خود زیر بار تقلید نرفته و نخواهد رفت، با یک پندار دروغین و خندهدار، خود را فریب داده است.»(۵)
و به تعبیر دکتر علی شریعتی: «وجود متخصصین و کارشناسان دینی و رجوع مردم به آنها در این امور نه تنها امری غیرعادی نیست؛ بلکه یک ضرورت اجتماعی و علمی است.»(۶)
ادامه دارد…
پینوشتها:
۱) میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۷۲
۲) کافی، ج ۷، ص ۴۰۹
۳) نهضتهای اسلامی در صد سال اخیر
۴) مرجعیت و روحانیت، ص ۲۷۴
۵) مرجعیت و روحانیت، ص ۱۶
۶) اجتهاد نظریهِ انقلاب دائمی، دکتر علی شریعتی، ص ۳۰.