واپسین ماههاى عمر پیامبر خدا(ص) همانند ابر رحمت از روى سر مردم آن روز مىگذشت. آن بزرگوار همراه هزاران میهمان دیگر خانه خدا، که از ضیافت رسمى حضرت حق برمىگشتند، به نزدیکى سرزمین «جحفه» رسید. در آخرین محدوده میقات، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و اولین پیام رسالت بعد از توحید را، که اهمیتش به اندازه۲۳ سال رسالت بود، بر پیامبر(ص) ابلاغ کرد تا او براى آخرین بار پیام ولایت (۱)را بازگوید و حجت را بر مردم آن روز و نسلهاى آینده تمام کند. از این رو در آن جمعه مبارک در سه منزلى میقات جحفه(۲)فرمان تجمع حاجیان از بیت برگشته را صادر کرد. بلال اذان نماز را شروع نمود و پیامبر خدا(ص) کلام وحى نازل شده بر خویش را چنین زمزمه کرد:
“یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین.”( مائده/۶۷)
اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده کاملا به مردم برسان؛ اگر آن را [به جهاتى مانند تقیه و …] ابلاغ نکنى، رسالتخداوند را انجام ندادهاى. خداوند تو را از جمیع خطرات [احتمالى] نگاه مىدارد و خداوند جمعیت کافران [لجوج] را هدایت نمىکند.
پس از اجتماع مردم، درست کردن جایگاهى از جهاز شتران براى پیامبر گرامى اسلام و برگزار شدن نماز ظهر به جماعت ، رسول خدا(ص) در برابر آنان ایستاد، ولى ایستادنش هیات خاصى داشت؛ زیرا مىخواست وحى را ابلاغ کند و در آخرین حج خود به آنان بگوید که، خلا وجودى رسالت را امامت پر خواهد کرد، وصایت جایگزین آن خواهد شد و زمین از حجت خالى نخواهد بود. شما در پناه زعامت وصى من به سعادت همیشگى خواهید رسید. او پرچمدار دینى، سیاسى، اجتماعى و الهى شما خواهد بود و شما را به ساحل نجات خواهد رساند.
تثبیت امامت توسط پیامبر(ص)
پیامبر گرامى اسلام(ص) به خاطر حساسیت و موضعگیرىهاى بعضى از افراد در برابر اعلان وصایت على بنابىطالب(ع) آن را براى مدتى پنهان داشته، و ابلاغش را به تاخیر انداخته بود. حال تصمیم داشت این امر عظیم و پر برکت را اعلام کند. بنا براین سکوت مردم را شکست و سخنانش را چنین آغاز کرد:ایها الناس انى قد نبانى اللطیف الخبیر…
اى مردم، بخشنده ی نعمتها و آگاه به دقایق خلقت به من خبر داد که هر پیامبرى نصف پیامبر قبلى خویش عمر کرده است و من گمان دارم که به زودى باید دعوت خداى را اجابت کنم. همانا من و شما همگى مسؤولیم؛ آیا من رسالتم را به شما نرساندهام؟!
همگى پاسخ دادند: ما گواهیم که تو رسالت خویش را انجام دادى، ما را پند دادى و در راه خدا جهاد کردى؛ خداوند جزاى خیر به شما عنایت کند. بعد همگى خداى را بر گفتار خویش شاهد گرفتند.
آنگاه پیامبر خدا(ص) فرمود: آیا شما براین که خداوند تنها معبود است و جز او معبودى نیست، محمد بنده و پیامبر اوست و بهشت و دوزخ و برانگیخته شدن بعد از مرگ امرى حتمى است، شهادت ندادید؟
همگى در جواب گفتند: آنچه را فرمودى مورد گواهى و اقرار ما است.
بعد فرمود: بارالها، خود بر تصدیق اینان گواه باش.
سپس چنین ادامه داد: اى مردم، خداوند ولى و سرپرست و اختیاردار من است و من بر شما و همه مؤمنان ولایت دارم. آگاه باشید، هر کسى که من ولى او بودم، على ابنابیطالب[علیه السلام] مولاى او خواهد بود. پروردگارا، هر کس او را دوست دارد، دوست بدار و هر کس با وى دشمنى کند، دشمن بدار. (۳)
واقعه غدیر و راویان
روایات بیانگر واقعه غدیر، خطبه پیامبر خدا(ص) و معرفى على بنابىطالب به وسیله آن حضرت، متواتر است و بیشتر کتب تفسیرى و تاریخى اهل سنت و شیعه را فرا گرفته است. محدثینى چون ابوسعید خدرى و عبدالله بنعباس، هر یک به طور جداگانه، حدیث غدیر را با یازده طریق نقل کردهاند و براء بنعاذب آن را از سه طریق باز گفته است؛ افراد دیگرى مانند جابر بنعبدالله انصارى، عمار یاسر، سلمان فارسى، عمر بنخطاب، زید بنارقم و همسرش نیز آن را نقل کردهاند. (۴)دانشمند عالى مقام، پاسدار بزرگ ولایت حضرت علامه امینى(ره) در این باره چنین مىنویسد:” حدیث غدیر را یکصد و ده تن از صحابه و یاران پیامبر خدا(ص) و نیز هشتاد و چهار نفر از تابعین نقل مىکنند.
آن بزرگوار سپس از سیصد و شصت نفر از نویسندگان و کتب معروف اسلامى نقل مىکند: حدیث غدیر از قطعىترین روایات متواتر است. چنانچه کسى در تواتر این روایت تردید کند، نمىتواند هیچ حدیث متواتر دیگرى را بپذیرد. (۵)
امت در پرتو امامت
اعلان امامت على بنابىطالب(ع) طرفداران اسلام ناب محمدى(ص) را مسرور کرده، سره را از ناسره و طالبان حقیقت را از جویندگان زر و زور جدا کرد. تزویرگرانى که حالاتشان نشان دهنده معتقدات و بینش آنان بود. خداوند این دو پیامد مهم را براى پیامبرش چنین بازگو مىکند:”الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا.”(مائده/۳)
یاس و ناامیدى کافران، کوردلان از خدا بىخبر که اسلام حقیقى را پنهان داشتند را فرا گرفت، شما از [تحرکات] آنان هیچ وحشتى به خود راه ندهید و فقط از من بترسید. [به مؤمنین بگو] امروز [با نصب امامت و رهبرى] دین شما را کامل و نعمتهاى خود را بر شما تمام کردم و اسلام را براى شما دین قرار دادم.
بعد از معرفى پیامبر خدا(ص) نیروهاى متعهد و مؤمن پیشواى خود را یافتند و سعى کردند در همه دوران کارهاى خود را بر محور وجودى امامشان انجام دهند. آنها حضرت على(ع) را چنان یافتند که پیامبر(ص) فرموده بود:
“على مع الحق و الحق مع على یدور معه حیثما دار.” (۶)هر جا على وجود دارد حقیقت آنجاست و هر جا حقیقت است على آنجاست همیشه گفتار، کردار و وجود على بنابىطالب(ع) محور حق است.
بدین ترتیب غدیر روز بلوغ حق، عزت، شکوه و توان اسلام شد. در آن روز امامت عزت و امید نبوت شد. مردم از عمق جان دست على را مىفشردند و مىگفتند:” بخ، بخ لک یا على اصبحت مولاى و مولى کل مؤمن و مؤمنه” (۷)؛ آفرین بر تو، آفرین بر تو اى فرزند ابوطالب؛ تو مولا و رهبر من و تمام مردان و زنان با ایمان شدى.
حسان بنثابت، شاعر معروف، آن روز از پیامبر خدا (ص) اجازه خواست و در باره واقعه بزرگ اسلامى چنین سرود:
” ینادیهم یوم الغدیر نبیهم بخم و اسمع بالرسول منادیا فقال و من مولاکم و ولیکم فقالوا و لم یبدوا هناک التعادیا الهک مولانا و انت ولینا فلن تجدن منا لک الیوم عاصیا فقال له قم یا على فاننى رضیتک من بعدى اماما و هادیا فمن کنت مولاه فهذا ولیه فکونوا له اتباع صدق موالیا هناک دعا اللهم وال ولیه و کن للذى عادى علیا معادیا.” (۸)
پیامبر خدا(ص) آنان را در روز غدیر ندا داد، چه نداى ارزشمندى. او فرمود: مولاى شما و سرپرست شما چه کسى است؟ آنان بىدرنگ گفتند: خداى تو مولاى ماست و تو سرپرست و ولى امر مایى. ما هرگز از فرمان تو سرپیچى نخواهیم کرد. در آن هنگام، پیامبر(ص) به على فرمود: برخیز من تو را انتخاب کردم تا بعد از من امام و رهبر باشى. بعد فرمود: هر کس من مولا و رهبر اویم این مرد مولا و رهبر او خواهد بود؛ پس شما همگى، از سر صدق، از او پیروى کنید. بارالها، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار.
رسول خدا(ص) از حسان بنثابت تقدیر و تشکر کرد و از خداوند خواست پیوسته او را با روح القدس تایید کند (۹)؛ زیرا او از آرمان پیامبر(ص) که تثبیت جانشینى علىبن ابىطالب بود حمایت کرده، مردم را نیز به حمایت طلبید. اشعار او براى همیشه در تاریخ باقى ماند و سند عزت و افتخارش شد.
عید غدیر سنت جاوید
پیامبر خدا(ص) دوست داشت عید غدیر، که جشن ولایت و تعیین رهبرى است، براى همیشه باقى بماند و مسلمانان در همه اعصار آن را زنده و جاوید بدارند؛ زیرا یاد على، نام على و غدیرعلى چیزى جز استمرار رسالت و اسلام ناب محمدى(ص) نیست. در بسیارى از کتابهاى تاریخى چنین مىخوانیم: در روز غدیر، بعد از انتصاب على بنابىطالب(ع) به جانشینى پیامبر(ص)، رسول خدا در خیمه اختصاصى خویش نشست و فرمان داد امیر مؤمنان(ع) در خیمه دیگرى به تنهایى بنشیند. سپس دستور داد تا همه مردان، یکى پس از دیگرى، داخل خیمه آن حضرت شوند و بر امام و رهبر آینده خویش تبریک و تهنیت گویند. چون مردان همگى تبریک گفتند، رسول خدا (ص) به زنان نیز فرمان داد تا داخل خیمه آن حضرت شوند و تبریک گویند. پس زنان نیز تبریک گفتند. (۱۰)این فرمان پیامبر خدا(ص) معنایى جز بیعت نداشت. آن حضرت دوست داشت این سنت الهى براى همیشه در میان مسلمانان باقى بماند و عیدى از اعیاد مسلمین شود.
امام صادق(ع) در جمع یارانش بود؛ از عید غدیر و هجدهم ذىحجه سال دهم هجرى سخن به میان آمد، آن حضرت از جدش پیامبر خدا(ص) چنین نقل کرد:
“یوم الغدیر افضل اعیاد امتى و هو الیوم الذى امرنى الله – تعالى ذکره – فیه بنصب اخى على بنابىطالب علما لامتى یهتدون به من بعدى و هو الیوم الذى اکمل الله فیه الدین و اتم على امتى فیه النعمه و رضی لهم الاسلام دینا.” (۱۱)
برترین عیدهاى امت من روز غدیر است و آن روزى است که خداوند مرا امر کرد که على [علیه السلام] را رهبر امت اسلامى قرار دهم تا مردم بعد از من به وسیله او هدایت شوند؛ و آن روزى است که خداوند [با اعلام وصایت و امامت على(ع)] دین خویش را کامل و نعمتهایش را بر امت تمام کرد؛ و دین اسلام را [به عنوان آیین همیشگى] براى آنان انتخاب کرد.
امام رضا (ع) و عید غدیر
فیاض بن محمد طوسى، که ۹۰ سال از عمرش گذشته بود، در سال۲۵۹ ه.ق در طوس در برابر جمعى چنین گفت: روز عید غدیر همراه گروهى در خدمت على بنموسىالرضا (علیه السلام) بودیم. آن حضرت به مناسبت عید غدیر همه ما را جهت افطارى نگه داشت، براى خانوادههاى این گروه غذا فرستاد و لباس و انگشتر و نعلین هدیه کرد. آنگاه درباره فضیلت روز غدیر و آنچه پیش آمده بود سخن گفت و از پدر گرامى و اجدادش چنین نقل کرد: در زمان جدم امیرالمؤمنین (علیه السلام) عید غدیر با روز جمعه مصادف شد، حضرت آن روز نماز جمعه را اقامه کرده، خطبهاى مفصل خواند و مردم را به برپا داشتن عید ولایت و وصایت بسیار تشویق و ترغیب کرد. آنگاه حضرت رضا(ع) خطبه جدش را براى ما نقل کرد. (۱۲)پس برگزارى عید سعید غدیر خواسته پیامبر خدا(ص)، اهل بیت(ع) و همه مسلمانان بوده است. از سوى دیگر، بنىامیه و بنىعباس همواره سعى مىکردند مراسم عید سعید غدیر به فراموشى سپرده شود، زیرا احیاى این سنت الهى چیزى جز مشروعیت حکومت اهل بیت علیهم السلام نبود. از این رو تا نیمه قرن چهارم این شعار اسلامى از سوى حکومتها فراموش شده بود. سرانجام وقتى که آل بویه قدرت پیدا کرد، عید سعید غدیر را رسمیت بخشید. در سال ۳۵۲ ه.ق معزالدوله مراسم عید غدیر و نیز سوگوارى عاشورا در دربار برپا کرد. در سایه حکومت آل بویه این مراسم بتدریج در گوشه و کنار علنى شد. (۱۳)
به هر حال، عید سعید غدیر در تاریخ فراز و نشیب بسیار دیده است و این خود بر اصالت این شعار اسلامى و الهى گواهى مىدهد.
فاطمه زهرا(س) براى احیاى حادثه غدیر و تعیین وصایت و ولایت، که خواسته دیرینه رسول خدا(ص) بود، بعد از رحلت پدر در کنار قبور شهداى احد به محمود بن لبید فرمود:
“و اعجبا اعجبا اَ نسیتم یوم غدیر خم؟… اشهد الله تعالى لقد سمعت رسول الله [صلى الله علیه وآله] یقول: علی خیر من اخلفه فیکم، و هو الامام و الخلیفه بعدى…” (۱۴)
شگفتا، آیا حادثه عظیم غدیر خم را فراموش کردهاید؟!… خدا را گواه مىگیرم خود شنیدم که رسول خدا(ص) فرمود: على بهترین کسى است که او را در میان شما جانشین خود قرار مىدهم، على [علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است…
امروز نیز جشن گرفتن عید سعید غدیر احیاى شعائر اسلامى است. برگزارى این عید پیامبر و اهل بیت علیهم السلام را خوشحال مىکند؛ پس لازم است در هر کوى و برزنى پرچمهاى شادى برافراشته شود، مؤمنان به دیدار یکدیگر بشتابند و این روز را تبریک گویند.
پىنوشت ها:
۱ – در تفسیر آیه شریفه: و انذر عشیرتک الاقربین (خویشان نزدیک خود را هشدار ده) آمده است که پیامبر خدا (ص) در اولین مرتبه ابلاغ نبوت در برابر چهل نفر از خویشاوندان خود بعد از ایمان آوردن على(ع) او را جانشین و خلیفه بعد از خود انتخاب کرد. الکامل و التاریخ، ابن اثیر، ج ۲، ص۶۳/ مسند احمد بنحنبل، ج ۱، ص ۱۱۱/ حقایق پنهان، احمد زمانى، ص ۱۵٫۲- در نزدیکى جحفه غدیر خم با فاصله سه میل (۵۶۷۰ متر) واقع شده، در آنجا چشمه آبى جارى بوده، درختان زیادى وجود دارد. پیامبر خدا(ص) در برگشت از حجهالوداع على بنابىطالب علیه السلام را به مقام وصایت و جانشینى خود منصوب کرد. معجم معالم الحجاز، عاتق بنغیث البلادى، ج ۲، ص ۱۲۴/ جمهره اللغه، زکى احمد صفوت، ج ۱، ص ۱۰۸٫
۳- اصول کافى، ج ۱، ص ۲۹۵، ح۳/ تهذیب، ج۳، ص۲۶۳، ح۶۶٫
۴- المیزان، ج۶، صص ۶۰ – ۶۱٫
۵- الغدیر، ج ۱، صص ۱۵۱ – ۱۴٫
۶- شرح نهج البلاغه، ابنابىالحدید،ج۱۸، باب۷۷، ص۷۲٫
۷- بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۳۸۸٫
۸- محمد بنعلى بن شهرآشوب، مناقب آل ابىطالب، ج۳، ص۳۷/ الغدیر، ج ۲، ص ۳۴/ بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۳۸۸/ علماى اهل سنت همچون خوارزمى، مالکى ، گنجى شافعى و جلال الدین سیوطى نیز نقل کردهاند.
۹- بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۳۸۸٫
۱۰- الغدیر، ج ۱، ص ۲۷۱؛ از میان کسانى که به آن حضرت تبریک گفت عمر بنخطاب بود. او به آن حضرت دست و داد و گفت، هنیئا لک یا ابن ابىطالب…مبارک و گوارا باد بر تو مقام وصایت و امامت، اى پسر ابوطالب.
۱۱- بحارالانوار، ج۹۷، ص ۱۱۰/علامه مجلسى(ره) در موسوعه گرانقدر خویش – بحارالانوار – بابى به نام باب فضل یوم الغدیر و صومه باز کرده و روایت مختلفى آورده است.
۱۲- بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۱۲٫
۱۳- کامل ابناثیر، ج ۸، ص۵۴۹٫
۱۴- بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳/ کفایه الاثر، ص۲۶/ نهج الحیاه، ص ۳۸/ غایه المرام، ص۹۶/ احقاق الحق، ج ۱، ص۷،۲۶٫ حدیث فوق را فاطمه معصومه – سلام الله علیها – دختر موسى بنجعفر(ع) نیز نقل کرده است.