خانه / مقالات مذهبی / آتش بر در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام!

آتش بر در خانه حضرت زهرا علیهاالسلام!

 

اسناد تاریخی اهل سنت در شهادت زهرا(سلام الله علیها)!


چه کسی است که گواهی ندهد که خانه فاطمه(سلام الله علیها) خانه رسول خداست و حرمت منزل او حرمت منزل پیامبر. این سوال بی پاسخ در همه تاریخ مانده است! چه کسی پاسخش را می دهد؟! جز دل های سوخته و آه های حسرت! ننگ بر پیشانی مسلمانان که با دختر رسول خدا پس از او، چنین کردند


حضرت فاطمه زهرا

در مقاله قبلی به بررسی مستندات تاریخی شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) براساس منابع اهل سنت و شیعه پرداختیم و اسناد هجوم به منزل حضرت علی(علیه السلام) و انباشتن هیزم بر درب خانه را مورد بررسی قرار دادیم. در این نوشتار به بررسی سایر اسناد در این واقعه تاریخی می پردازیم.

 

آتش بر درب خانه!

بر اساس اسناد تاریخ پس از انباشتن هیزم بر درب منزل حضرت زهرا(سلام الله علیها) مهاجمان اقدام به آتش زدن هیزم ها نموده اند. این شحنه در روضه المناظر از کتب اهل سنت می نویسد: خلیفه اول به سوی خانه علی(علیه السلام) آمد تا این که خانه را با هر که در آن است بسوزاند، إن عمر جا الی بیت علی لیحرقه عی من فیه … » (۱)

البلاذری در انساب الاشراف تصریح دارد که «عمر مشعل بدست بود که فاطمه (سلام الله علیها) او را بر درب خانه اش مشاهده کرد: … فحاء عمر و معه فتیله قتلقته فاطمه علی الباب. » (۲)

 

فرمان سوزاندن !

شهرستانی از علمای اهل سنت در الملل والنحل می نویسد: «و کان یصیح احرقوا دارها بمن فیها و ما کان فی الدار غیر علی و فاطمه و الحسن و الحسین…؛ کسی فریاد کشید: خانه را با اهلش به آتش بکشید و در خانه کسی جز علی و فاطمه و حسن و حسین نبود.» (۳)

براساس گفته عبدالفتاح عبدالمقصود از علمای اهل تسنن او می دانست که فاطمه(سلام الله علیها) در خانه است و با این حال اقدام به آتش زدن درب منزل نمود. عبدالفتاح می نویسد: «قالت له طائفه خافت الله و رعت الرسول فی عقبه: یا ابا حفص انّ فیها فاطمه فصاح لا یبالی و ان …؛ طایفه ای که می ترسیدند و می خواستند رعایت حال پیامبر اکرم را در مورد دخترش بنمایند گفتند: ای ابا حفص در این خانه فاطمه است! او گفت: اگر چه فاطمه باشد(خانه را به آتش می کشم.) (۴)

براساس تصریح این عالم سنّی کمترین حد رعایت حال پیامبر در مورد دخترش شاید همان احترام به منزل و حریم خانه او بود که البته شکسته شد! به خصوص آن که براساس تصریح عبدالفتاح طایفه خداترس چنین هتک حرمتی را هرگز روا نمی دادند!!

در سند البلاذری آمده است که فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: ای پسر خطاب آیا می خواهی درب خانه ام را آتش بزنی؟ او گفت: آری، این محکم ترین امر است در آنچه پدرت آورده…؛ و قالت فاطمه یابن الخطاب اتراک محرقاً علی بابی؟ قال: نعم و ذلک اقوی فیما جاء به ابوک …» (۵) براساس این نقل از عالم اهل سنت عمر پس از اتمام حجت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و کاملاً آگاهانه به جایگاه حضرت به عنوان دختر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) اقدام به سوزاندن درب منزل نمود!

اتمام حجت فاطمه(سلام الله علیها)!

در سند البلاذری آمده است که فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: ای پسر خطاب آیا می خواهی درب خانه ام را آتش بزنی؟ او گفت: آری، این محکم ترین امر است در آنچه پدرت آورده…؛ و قالت فاطمه یابن الخطاب اتراک محرقاً علی بابی؟ قال: نعم و ذلک اقوی فیما جاء به ابوک …» (۵) براساس این نقل از عالم اهل سنت عمر پس از اتمام حجت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و کاملاً آگاهانه به جایگاه حضرت به عنوان دختر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) اقدام به سوزاندن درب منزل نمود!

 

آتش بر درب خانه!

مسعودی در اثبات الوصیه از کتب معتبر اهل سنت نقل می کند که «پس راه خانه علی(علیه السلام) را در پیش گرفتند و به او یورش بردند و درب خانه اش را آتش زدند و او را به زور بیرون کشیدند؛ فوجهوا الی منزله فهجموا علیه و احرقوا بابه واستخرجوه منه کرهاً.» (۶) بر این مبنا سوخته شدن درب منزل فاطمه(سلام الله علیها) واقعه ای تاریخی است که مسلمانان این ننگ را بر پیشانی دارند که درب منزل دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را به آتش کشیدند! هم چنین مقاتل بن عطیه در مؤتمر علمای بغداد به آتش گرفتن درب منزل حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشاره نموده است. (۷)

 

فشار بین در و دیوار!

قلم دیگر نمی تواند جسارت به دختر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) را به رشته تحریر در آورد و زبان شرمسار است که بگوید هنگامی که درب منزل آتش گرفت فاطمه (سلام الله علیها) در پشت در بود! تنها به ارائه سند البلاذری از علمای اهل سنت در این باره اکتفا می کنیم که می نویسد: انّه حصر فاطمه (سلام الله علیها) فی الباب حتی اسقطت محسناً ؛ … فاطمه را چنان در میان در فشرد که محسن را سقط کرد(۸) این موضوع در اثبات الوصیه مسعودی و نیز موتمر علماء بغداد از مقاتل بن عطیه نیز آمده است. (۹)

علامه مجلسی از علمای شیعه در بحارالانوار به نامه ای از عمر بن خطاب به معاویه اشاره می نماید که در آن می گوید: «فرکلت الباب و قد الصقت احشاء ها بالباب تترسه و سمعتها و قد صرخت صرخه حسبتها قد جعلت اعلی المدینه اسفلها…؛  در حالی که او (فاطمه (سلام الله علیها) سینه خود را به درب چسبانده و خود را به پشت درب پوشانده بود با لگد محکم به درب خانه زدم و شنیدم فریادی کشید که گمان کردم شهر مدینه زیر و رو شده است… (۱۰)

 

حکایت میخ در!

مقاتل بن عطیه در مؤتمر می گوید: وقتی فاطمه (سلام الله علیها) پشت درب آمد تا عمر و دیگران را برگرداند، او فاطمه را بین در و دیوار به شدت فشار داد تا فرزندش سقط شد و میخ در به سینه زهرا(سلام الله علیها) فرو رفت: و لما جاء ت فاطمه خلف الباب الترد عمر و حزبه، عصر عمر فاطمه بین الحائط و الباب عصره شدیده قاسیه حتی السقطت جنینها و نبت مسمار الباب فی صدرها…» (۱۱)

 

بدون اذن وارد نشوید!

شرح سوختن در و شکستن باب و فشار بین دیوارها و حکایت میخ در، همگی وقایع تاریخی بی جوابی هستند. مگر در مصحف شریف قرآن نیامده است: یا ایها الذین امنوا لا تدخلوا بیوت النبی الا ان یوذن لکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بدون اذن به خانه های پیامبر وارد نشوید. (احزاب/۵۳)

و چه کسی است که گواهی ندهد که خانه فاطمه(سلام الله علیها) خانه رسول خداست و حرمت منزل او حرمت منزل پیامبر(صلی الله علیه و آله). این سوال بی پاسخ در همه تاریخ مانده است! چه کسی پاسخش را می دهد؟! جز دل های سوخته و آه های حسرت! ننگ بر پیشانی مسلمانان که با دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پس از او، چنین کردند!

 

پی نوشت ها:

۱- روضه المناظر، ابن شحنه (م -۸۸۲)، چاپ افندی، ج۷، ص ۱۶۴٫۲- انساب الاشراف، البلاذری (م- ۲۷۹)، فی مکتبه الشامله، ج ۱، ص ۲۵۲ .۳- الملل و النحل، شهرستانی، فی المکتبه الشامله، ج۱، ص ۷ .

۴- السقیفه و الخلافه، عبدالفتاح عبدالمقصود، ص ۱۴ .

۵- انساب الاشراف، البلاذری، ج ۱، ص ۲۵۲ .۶- اثبات الوصیه، مسعودی، ص ۱۵۵ .۷- موتمر علماء بغداد، مقاتل بن عطیه، ص ۱۸۱ .

۸- انساب الاشراف، البلاذری، ج ۲، ص ۳۷۰ .

۹- به نقل از دفاعیات، سیدعلی رضا غروی، مهدی امامی، مرتضی کارگر به قلم مجید هوشنگی، نشر طوبای محبت، صص ۶۶- ۳۸ .

۱۰- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۳۰، ص ۲۹۴ .

۱۱- مؤتمر علماء بغداد، مقاتل بن عطیه، ص ۱۸۱٫

درباره محمد غفاری

محمد غفاری
رفتن به بالا