در یکی از روزهای جنگ خیبر فرماندهی عملیات با خلیفه اول بود که متأسفانه فرار کرد و به وقت برگشتن، او نفرات خود را متهم به ترس و فرار میکرد، و نفراتش او را .
روز دوم، فرماندهی با خلیفه دوم بود، او نیز مانند خلیفه اول فرار کرد. (۱)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که از این پیشامد بسیار ناراحت شده بود، فرمود:
قال: لاُعطینّ الرّایه غداً رجلاً یحبّ الله و رسوله کرّارٌ غیر فرّارٍ، لا یرجع حتی یفتح الله علی یدیه؛ « فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او خدا و رسولش را دوست دارد، هجوم کننده است، فرار کننده نیست از حمله برنمیگردد تا خدا به دست او قلعه را فتح کند.» (۲)
فردای آن روز که همه انتظار به دست آوردن این مقام را داشتند، آن حضرت، علی بن ابیطالب علیهالسلام را خواست و پرچم را به او داد و خدای بزرگ با دست او پیروزی را به مسلمانان عطا فرمود.
پینوشتها:
۱- جریان فرار خلیفه اول و خلیفه دوم بسیار مشهور است که ابن ابی الحدید آن را به شعر درآورده است.
۲- ارشاد مفید، ص ۵۷/ اعلام الوری، ص ۶۲ و۶۳ به نقل بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۲۱/ صحیح بخاری، ج ۵، ص ۱۷۱ (باب غزوه خیبر) / صحیح مسلم، ج ۲، ص ۳۶۰ (بابٌ من فضائل علی بن ابیطالب علیهالسلام)
منبع:
امام علی علیه السلام و مسائل سیاسی، محمد دشتی، ج ۹ .