خانه / مقالات مذهبی / مستى ما از غدیر خم اوست

مستى ما از غدیر خم اوست

عید غدیر خم

(یک برنامه تلویزیونى مکتوب)

 

  • پلاتو اول / مجرى شاداب / با لبخندهاى زیبا و حرکتى سر حال و شاداب

وقتى نام امیرمؤمنان على‏علیه السلام روى زبان آدما نقش مى‏بنده آدم احساس مى‏کنه روى ابرها داره راه مى‏ره و حالا که ما مى‏خواهیم توى این برنامه روى ابرهاى باصفاى نام على‏علیه السلام راه بریم بذارید با تمام وجود فریاد بزنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

  • پلاتو دوم / مجرى با چشم‏هاى شاداب و تصویرى که حرکت مى‏کند سعى مى‏کند بیشتر براى القاء حرف‏ها از صورتش و ویژگى‏هاى صورتش استفاده کند.

راستش بخواید ما عاشقاى حضرت امیر توى تمام عیدا و شادى‏ها از همه بیشتر دلمون به یه عید خوشه یعنى با یه عیده که خیلى صفا مى‏کنیم و اون عید غدیره، این عید غدیر چند تا ویژگى عمده دارد، اول این‏که بر پیشانى نورانیش نام مولا ثبت‏شده، دوم این‏که تمام تاریخ هزار و چهارصد ساله شیعه توى این روز رقم مى‏خوره و سوم و چهارم و پنجم و… این‏که ما شیعه‏ها توى این روز مست مى‏شیم مست از صهباى غدیر خم، مست از نام على، مست از لطافت چشمان با طراوت مردى که تپش قلب ما شیعه‏ها با نبض ملکوتى اون کوک مى‏شه، یا على مدد

  • پلاتو سوم / مجرى با حالتى که قرار است‏یک حادثه را روایت کند

همه جمع شده بودند دریایى از مردم دور تا دور اقیانوس چشم‏هاى پیامبر موج مى‏زد تا چشم کار مى‏کرد نگاه‏هایى بود که بر لب‏هاى یاقوتى پیامبر دوخته شده بود. ابرها هم گوش مى‏کردند صداى بال فرشته‏ها هم موسیقى متن این صحنه جاودانه بود ناگهان سکوت همه جا را گرفت:

«من کنت مولاه فهذا على مولاه‏»

صداى دف بود و هلهله که زمین و زمان رو پر کرده بود. از دست‏هاى روشن پیامبر که بازوان سبز مولا رو به سمت آسمان کشیده بود خطى نورانى به سمت ابدیت کشیده شده بود. همه چشم‏ها تصویر بزرگ‏ترین رخداد تاریخ‏رو ثبت مى‏کرد سلمان و ابوذر در پوست‏خودشون نمى‏گنجیدن،  تمام سختى‏ها آسان شده بود. چقدر دنیا قشنگ بود رنگین‏کمانى از عشق سرتاسر غدیر خم‏رو پر کرده بود خیلى از چشم‏ها بودن که تاب تحمل دیدن نورانیت این لحظات رو نداشتن اما هر چى بود عشق بود و عشق بود و عشق.

  • پلاتو چهارم / مجرى از درون یک هیئت صحبت مى‏کند

نقل و شیرینى بین بچه‏ها دست‏به دست مى‏چرخید،  یک لحظه خنده از روى لب‏ها پاک نمى‏شد همه شاد بودند سید على میکروفون برداشت و گفت:

«هر کسى محب على هر چه در توان داره بریزه توى حنجرش و یک صلوات حیدرى بفرسته‏»

و بچه‏ها مثل غرش یک رعد برق شروع کردن به صلوات فرستادن. یواش یواش ترنم نام على مثل ترانه بارون سقف شیروونى قلب‏هارو نوازش مى‏داد.

على على / على على / على على / على على /

و سید على با اون چهره دوست داشتنیش شروع کرد به خوندن:

من ار به قبله رو کنم

به عشق روى او کنم

على على / على على / على على / على على /

کمتر صدا شادى بچه‏هارو مى‏شنیدم و بیشتر توى حال خودم بودم مگه توى این واژه سه حرفی چه سرى نهفته است که این همه آدم‏رو از خود بى‏خود مى‏کنه

نماز بى‏ولاى او

عبادتى است‏بى‏وضو

به منکر على بگو

نماز خود قضا کند

على على / على على / على على / على على /

 

عید غدیر خم

پلاتو پنجم / مجرى شاداب با حالتى متفکرانه

شاید باورتون نشه اما اونقدرى که این عید در زندگى ما تاثیر داره شاید هیچ اتفاق دیگرى نتونه این‏قدر مسیر زندگى مارو تغییر بده.

از غدیر خم اونچه باقى مونده عشق به ولایت، شاید این تعبیر بد نباشد که بگیم خدا هم تمام بعثت پیامبران‏رو خصوصا رسالت‏حضرت محمدصلى الله علیه وآله رو در گرو این اتفاق قشنگ گذاشته.  غدیر حادثه‏اى است که کمال دین در گروه اون یعنى از حضرت آدم تا پیامبر خاتم همه و همه براى اعتلاى یک دین الهى کوشش کردند و این دین تنها وقتى کامل مى‏شه که تجلى دستان على در دستان پیامبر آسمان و زمین رو روشن کنه.

خلاصه اون لحظه‏اى که دستان على آسمون شکافت ۱۲۴ هزار پیامبر ثمره تلاش‏ها و سختى‏هاشون چشیدند و این لحظه چقدر زیبا و دوست داشتنى است.

  • پلاتو ششم / در یک هیئت که در حال مولودى خواندن هستند

و باز هم سید على مثل همیشه مثل بلبل‏هاى عاشق مى‏خواند:

مست از جام اقاقى شد دلم

بى‏خود از چشمان ساقى شد دلم

اى خداى دیده بارانى‏ام

محو در اندیشه‏اى عرفانى‏ام

در نگاهم موج دریا مى‏شود

شعرهایم وقف مولا مى‏شود

جام‏هاى ما اسیر خم اوست

مستى ما از غدیر خم اوست

«وال من والا»ست در خم غدیر

عشق ما مولاست در خم غدیر

حیدر کرار مست مى‏شویم

همچون مالک پاى بستت مى‏شویم

ساقى خم غدیرى یا على

دست ما را چون نگیرى؟! یا على

یا حق، حامد حجتى


منبع:

مجله دیدار آشنا، شماره ۲۱

درباره محمد غفاری

محمد غفاری

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشوذ

رفتن به بالا