خانه / پند و اندرز / پند و اندرز شماره ۷

پند و اندرز شماره ۷

عنوان  :  اصول رذائل اخلاقی

نویسنده: علامه فیض کاشانی
 
در بیان صفات رذیله و اخلاق ناپسندیده روح که از اعمال سیّئه بدن و اعضا ناشى مى‏شود و در مقابل صفات حمیده و اخلاق پسندیده است 
و آن نیز بعضى از قبیل اصول و امّهات است که دیگرها از آن متولد
مى‏شود، و بعضى از قبیل فروع و نتایج است که از آن اصول و امّهات
ناشى مى‏شود. و ما بر ذکر اصول اقتصار مى‏کنیم؛ چرا که به ترک اصول،
فروع نیز ترک کرده مى‏شود. و آن ده است:
۱) جزع و بى‏تابى: جزع و بى‏تابى که در مقابل صبر است بر مصیبت. حق‏تعالى مى‏فرماید که پیغمبران گفتند در وقتى که آزارها به ایشان رسید از قوم:
«وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَیْتُمُونا»[۱]؛
یعنى هر آینه صبر مى‏کنیم بر آزارها که از شما به ما مى‏رسد. 
و در حدیث آمده:
«مَنْ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى الْمُصِیبَهِ[۲] جَرَى عَلَیْهِ الْقَضَاءُ وَ هُوَ
ذَمِیمٌ وَ أَحْبَطَ اللَّهُ أَجْرَهُ
»[۳]؛ یعنى هر که صبر نکند بر مصیبت، قضا بر او
جارى گردد و او مذموم باشد و اجر او باطل. 
 
۲) سستى در عبادت: کاهلى در عبادت است که در مقابل صبر است بر طاعت.
حق‏تعالى در شأن منافقان مى‏فرماید:
«وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاهِ قامُوا کُسالى »[۴]؛
یعنى هرگاه بایستند به نماز، بایستید از روى کاهلى و نماز بر ایشان دشوار باشد. 
۳) پیروى از هواى نفس: متابعت هوى است که در مقابل صبر است از معصیت. حق‏تعالى مى‏فرماید:
«أَ فَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ »[۵]؛
یعنى آیا آن کس که بر دلیلى است روشن از پروردگار خود، مثل آن کسى است که زینت داده شده از براى او عمل بد او و پیروى کرده‏اند خواهش‏هاى خود را؟
و در قرآن و حدیث چندین موضع مذمت متابعت هوا شده. و در حدیث آمده:
«احْذَرُوا أَهْوَاءَکُمْ کَمَا تَحْذَرُونَ أَعْدَاءَکُمْ؛ فَلَیْسَ شَیْءٌ أَعْدَى لِلرِّجَالِ مِنِ اتِّبَاعِ أَهْوَائِهِمْ وَ حَصَائِدِ أَلْسِنَتِهِمْ»[۶]؛
یعنى حذر کنید از هواهاى خود همچنان که حذر مى‏کنید از دشمنان خود، پسنیست چیزى که دشمن‏تر باشد مردان را از متابعت هوا و گفتن آنچه مى‏آید بر زبان از سخن‏هاى پریشان که به معصیت مى‏انجامد. 
 
۴) عجب و خودبینى: عُجب و خودبینى و عظیم شمردن خصال و اعمال خود و
منّت نهادن بر خداى در طاعت و غافل بودن که توفیقات و نعمت‏ها
همه از جانب خداست. و بالجمله، کفران نعمتى که در مقابل شکر قلبى
است. حق‏تعالى مى‏فرماید:
«وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً »[۷]؛
یعنى گمان مى‏برند که ایشان کار خوب مى‏کنند. 
بدتر از گناه 
و در حدیث آمده:
«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَلِمَ أَنَّ الذَّنْبَ خَیْرٌ لِلْمُؤمِنِ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ مَا ابْتُلِیَ مُؤمِنٌ بِذَنْبٍ أَبَداً»[۸]؛
یعنى حق‏تعالى مى‏دانست که گناه، مؤمن را بهتر از عُجب است.و اگر این نمى‏بود، هرگز مؤمن به گناهى مبتلا نمى‏گردید.
 و در حدیث دیگر آمده: «مردى عملى ناشایسته مى‏کند و ترسان است، پس کار خوبى مى‏کند و عُجبى داخل او مى‏شود. پس او در حال اول که با ترس است بهتر است از حال عُجب»[۹].
 
۵) حسادت: حسد بردن است بر اهل نعمت دنیوى و اخروى و ساخط[۱۰]
بودن و شکایت داشتن از خداى، به دل یا به زبان در اِنعام بر غیر، که در
مقابل رضا و تسلیم است. حق‏تعالى در شأن منافقان مى‏فرماید:
«أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ »[۱۱]؛
یعنى بلکه حسد مى‏برند مردمان را بر آن چیزى که حق‏تعالى داده است به ایشان از فضل خود. 
آفت ایمان  
و در حدیث آمده:
«الْحَسَدُ یَأْکُلُ الاْءِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»[۱۲]؛
یعنى حسد ایمان را مى‏خورد همچنان که آتش، هیزم را مى‏خورد. و در حدیث دیگر آمده که «آفت دین حسد است»[۱۳].
۶) حرص بر دنیا: حرص داشتن و سعى بلیغ نمودن است در امور دنیا و غصه
خوردن به جهت آن، که در مقابل توکّل است. حق‏تعالى مى‏فرماید:
«فَلا تَغُرَّنَّکُمُ ذالْحَیاهُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللّهِ الْغَرُورُ »[۱۴]؛
 یعنى فریب ندهد شما را زندگى دنیا و فریب ندهد شما را فریب دهنده، یعنى شیطان. 
هلاکت انسان
و در حدیث آمده:
«إِنَّ الدِّینَارَ وَ الدِّرْهَمَ أَهْلَکَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ هُمَا مُهْلِکَاکُمْ»[۱۵]؛
یعنى زر و سیم هلاک کرد آن‏هایى را که پیش از شما بودند و این دو نیز، هلاک کننده شمایند. 
پیله حرص
و در حدیث دیگر آمده: «مَثل حریص بر دنیا مَثل کرم پیله است؛ هر چند برخود بیشتر مى‏تند، دورتر مى‏شود از بیرون آمدن تا آن‏که بمیرد از غم»[۱۶].
 
۷) تظاهر و ریا: ریاکردن است در عبادت‏ها و کردن کارهاى آخرت براى دنیا
و جلب مدح و ثنا، که در مقابل اخلاص است. حق‏تعالى در وصف منافقان
مى‏فرماید: «یُراؤنَ النّاسَ »[۱۷]؛ یعنى عبادت خود را به مردمان مى‏نمایند. 
کارى براى غیر خدا
و در حدیث آمده:
«إِیَّاکَ وَ الرِّیَاءَ؛ فَإِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِغَیْرِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى مَنْ عَمِلَ لَهُ»[۱۸]؛
یعنى بپرهیز از ریا، پس به درستى هر که عمل کند از براى غیر خدا، وا مى‏گذارد حق‏تعالى او را به آن کس که عمل از براى او کرده.
 و در حدیث قدسى آمده: «هر که با من شریک کند غیر مرا در عبادت، از او قبول نمى‏کنم. قبول نمى‏کنم مگر آنچه را که خالص باشد از براى من»[۱۹]. 
۸) خشم و غضب: غضب است که در مقابل حلم است. و آن از جاى در آمدن
است براى امور دنیا و طلب انتقام نمودن در رسیدن مکروهى از کسى.
حق‏تعالى در ثناى قومى مى‏فرماید: «وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ »[۲۰]؛
یعنى هرگاه به غضب در آمدند، مى‏آمرزند و در صدد انتقام در نمى‏آیند. 
یاد خدا در خشم 
و در حدیث آمده که در تورات مکتوب است:
«یَا ابْنَ آدَمَ! اذْکُرْنِی فِی غَضَبِکَ أَذْکُرْکَ فِی غَضَبِی[۲۱] وَ لاَ أَمْحَقْکَ فِیمَنْ أَمْحَقُ وَ إِذَا ظُلِمْتَ بِمَظْلِمَهٍ فَارْضَ بِانْتِصَارِی لَکَ؛ فَإِنَّ انْتِصَارِی لَکَ خَیْرٌ مِنِ انْتِصَارِکَ لِنَفْسِکَ»[۲۲]؛
یعنى اى فرزند آدم مرا یاد کن در وقت غضب خود تا من تو را یاد کنم
در غضب خود و تو را هلاک نکنم در جمله آن‏هایى که هلاک مى‏کنم. و
هر گاه ستمى به تو رسید پس راضى شو به انتقام من از براى تو؛ پس به
درستى که انتقام من از براى تو بهتر است از انتقام خودت براى خود. 
فساد ایمان
و نیز در حدیث آمده:
«الْغَضَبُ یُفْسِدُ الاْءِیمَانَ کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ»[۲۳]؛
یعنى غضب ایمان را فاسد مى‏کند همچنان که سرکه عسل را. و در حدیث دیگر آمده که «غضب کلید هر شرّى است»[۲۴].
۹) تکبر و فخرفروشى: تکبّر نمودن و در مردمان به چشم حقارت نگریستن و خود را عظیم شمردن، که در مقابل تواضع است. حق‏تعالى مى‏فرماید: «کَذلِکَ یَطْبَعُ اللّهُ عَلى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبّارٍ »[۲۵]؛ یعنى همچنین مُهر مى‏کند خداى تعالى بر هر دل متکبر جبر کننده. 
رداى خدا 
و در حدیث آمده:
«الْکِبْرُ رِدَاءُ اللَّهِ فَمَنْ نَازَعَ اللَّهَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ أَکَبَّهُ اللَّهُ فِی النَّارِ»[۲۶]؛
یعنى کبر رداى خداست  عز و جل ، پس هر که منازعه کند خداى را در چیزى از آن، حق‏تعالى او را سرنگون در آتش اندازد. 
 
۱۰) حب دنیا: حبّ دنیا و غافل بودن از خدا، و دراز کردن اَمل و فراموش کردن اَجل، که در مقابل زهد است. و این امورى است که بنده را از همه خیرات محروم مى‏سازد. حق‏تعالى مى‏فرماید:
«وَ غَرَّتْکُمُ الْأَمانِیُّ حَتّى جاءَ أَمْرُ اللّهِ وَ غَرَّکُمْ بِاللّهِ الْغَرُورُ »[۲۷]؛
یعنى و فریب داد شما را آرزوها تا آن‏که آمد امر خداى ـ یعنى مرگ ـ و فریب داد شما را به خداى، فریب دهنده. 
سرآمد گناهان 
و در حدیث آمده:
«حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ»[۲۸]؛
یعنى دوستى دنیا سَرِ هر گناهى است. 
غم دنیا و آخرت 
و نیز در حدیث آمده:
«مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْیَا أَکْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ َعَالَى الْفَقْرَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ یَنَلْ مِنَ الدُّنْیَا إِلاَّ مَا قُسِمَ لَهُ. وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الاْخِرَهُ أَکْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْغِنَى فِی قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ»[۲۹]؛
یعنى هر که صبح و شام کند و دنیا بزرگ‏تر امرى باشد او را که در غم آن باشد، بدارد حق‏تعالى فقر را میان هر دو چشم او و پریشان سازد کار او را و نرسد از دنیا مگر آنچه را که روزى او شده باشد. و هر که صبح و شام کند و آخرت بزرگ‏تر امرى باشد او را که در غم او باشد، بگرداند حق‏تعالى بى‏نیازى را در دل او و جمع کند از براى او کار او را.
منبع: کتاب هشت بهشت


[۱] . ابراهیم، آیه ۱۲٫
[۲] . مصدر: «مَنْ صَبَرَ وَ اسْتَرْجَعَ وَ حَمِدَ اللَّهَ عِنْدَ الْمُصِیبَهِ فَقَدْ رَضِیَ بِمَا صَنَعَ اللَّهُ وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللّهِ، وَ مَنْ لَمْ یَفْعَلْ ذَلِک … ».
[۳] . کافى، ج ۳، ص ۲۲۲، ح ۱؛ وسائل‏الشیعه، ج ۳، ص ۲۴۸، ح ۳۵۳۸٫
[۴] . نساء، آیه ۱۴۲٫
[۵] . محمد، آیه ۱۴٫
[۶] . کافى، ج ۲، ص ۳۳۵، ح ۱؛ بحارالأنوار، ج ۶۷ ، ص ۸۲ ، ح ۱۷٫
[۷] . کهف، آیه ۱۰۴٫
[۸] . کافى، ج ۲، ص ۳۱۳، ح ۱؛ بحارالأنوار، ج ۶۶ ، ص ۲۳۵، ح ۲٫
[۹]. امام صادق  علیه‏السلام: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَنْدَمُ عَلَیْهِ وَ یَعْمَلُ الْعَمَلَ فَیَسُرُّهُ ذَلِکَ فَیَتَرَاخَى عَنْ
حَالِهِ تِلْکَ فَلَأَنْ یَکُونَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ خَیْرٌ لَهُ مِمَّا دَخَلَ فِیهِ» کافى، ج ۲، ص ۳۱۳، ح ۴؛ بحارالأنوار، ج ۶۹ ، ص ۳۱۱، ح ۵٫
[۱۰] . خشمگین.
[۱۱]. نساء، آیه ۵۴٫
[۱۲]. کافى، ج ۲، ص ۳۰۶، ح ۲؛ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۲۴۴، ح ۲٫
[۱۳]. امیرالمؤمنین  علیه‏السلام: «الْحَسَدُ آفَهُ الدِّینِ» کنزالفوائد، ج ۱، ص ۱۳۶، بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۲۵۶،
ح ۲۹٫
[۱۴]. لقمان، آیه ۳۳؛ سوره فاطر، آیه ۵٫
[۱۵]. کافى، ج ۲، ص ۳۱۶، ح ۶؛ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۲۳، ح ۱۲٫
[۱۶] . امام باقر  علیه‏السلام: «مَثَلُ الْحَرِیصِ عَلَى الدُّنْیَا کَمَثَلِ دُودَهِ الْقَزِّ؛ کُلَّمَا ازْدَادَتْ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً کَانَ أَبْعَدَ
لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً» کافى، ج ۲، ص ۱۳۴، ح ۲۰؛ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۲۳، ح ۱۳٫
[۱۷] . نساء، آیه ۱۴۲٫
[۱۸] . کافى، ج ۲، ص ۲۹۳، ح ۱؛ بحارالأنوار، ج ۶۹ ، ص ۲۶۶، ح ۱٫
[۱۹] . امام صادق  علیه‏السلام: «قَالَ اللَّهُ  عز و جل: أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ؛ مَنْ أَشْرَکَ مَعِی غَیْرِی فِی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَمْ أَقْبَلْهُ إِلاَّ
مَا کَانَ لِی خَالِصاً» کافى، ج ۲، ص ۲۹۵، ح ۹؛ بحارالأنوار، ج ۶۹ ، ص ۲۸۸، ح ۹٫
[۲۰] . شورى، آیه ۳۷٫
[۲۱] . مصدر: «اذْکُرْنِی حِینَ تَغْضَبُ أَذْکُرْکَ عِنْدَ غَضَبِی».
[۲۲] . کافى، ج ۲، ص ۳۰۴، ح ۱۰؛ بحارالأنوار، ج ۱۳، ص ۳۵۸، ح ۶۶٫
[۲۳]. کافى، ج ۲، ص ۳۰۲، ح ۱؛ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۲۶۷، ح ۲۲٫
[۲۴]. امام صادق  علیه‏السلام: «الْغَضَبُ مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ» کافى، ج ۲، ص ۳۰۳، ح ۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص
۲۷۴، ح ۲۴٫
[۲۵]. غافر، آیه ۳۵٫
[۲۶]. کافى، ج ۲، ص ۳۰۹، ح ۵؛ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۲۱۵، ح ۵٫
[۲۷]. حدید، آیه ۱۴٫
[۲۸]. کافى، ج ۲، ص ۱۳۰، ح ۱۱؛ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۱۹، ح ۹٫
[۲۹] . کافى، ج ۲، ص ۳۱۹، ح ۱۵؛ بحارالأنوار، ج ۷۰، ص ۱۷، ح ۶٫

درباره محمد غفاری

محمد غفاری
رفتن به بالا