شهید آیت الله صدوق گلپایگانی در کلام مراجع و علما
حضرت آیت الله العظمی بروجردی (قدس سره):
جناب مستطاب عماد الاعلام آقای آقا شیخ محمدصادق صدوق دامت افاضاته از جانب حقیر مجازند در تصدی امور حسبیه که در عصر غیبت منوط به نظر فقیه است و در اخذ وجوه شرعیه و صرف آن در موارد مقرره در شرع و نیز مجازند در اخذ سهم مبارک امام علیه السلام که در صورت احتیاج یک ثلث را در مخارج اقتصادی خودشان و اموری که در موجب تقویت اسلام است صرف نمایند و دو ثلث را برای اقامه حوزه های مهم علمیه به حقیر برسانند و توصیه میکنم ایشان را به رعایت احتیاط همانگونه که از ایشان انتظار میرود. (۱۳۳۶ه.ش)
حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (قدس سره):
جناب مستطاب شریعتمدار، مروج الاحکام و ثقه الاسلام آقای آقا شیخ محمدصادق صدوق دامت برکاته عمر شریف خود را صرف در تحصیل علوم دینیه نمودند و بحمدالله به مقام شامخی از علم نایل و بهزیور تقوی محلّی (گشته) و محل وثوق حقیر هستند؛ لذا از طرف احقر مأذون میباشند در امور حسبیه که منوط به اذن فقیه جامع الشرایط است عموماً و بالخصوص در گرفتن مظالم عباد و زکات و سهم مبارک امام علیه السلام بمقدار معیشت خود و زائد آن را به مراجع ایصال نماید و در هر حال احتیاط را ملحوظ فرمایند و امید است مومنین وجود شریف ایشان را قدردانی نموده (و) از فیوضاتشان بهره مند شوند. (۱۳۳۵ه.ش)
حضرت آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی و حضرت آیت الله العظمی سید عبدالهادی حسینی شیرازی (رحمهما الله):
جناب مستطاب عماد الاسلام ثقه الاسلام آقای آقا شیخ محمدصادق صدوق گلپایگانی دامت تاییداته از قبل احقر در تصدی امور حسبیه مجاز میباشند. و همچنین باذن در اخذ وجوه شرعیه از قبیل زکوات و مظالم و نذورات مطلقه و صرف آنها در موارد مقرره شرعیه و همچنین مجازند که به مقدار تتمیم معاش اقتصادی خود از سهم امام ارواحنا له فداه اخذ و صرف نمایند. و ایشان را به رعایت تقوا و پیمودن مسیر احتیاط توصیه مینمایم. (۱۳۳۵ ه.ش)
آیت الله احمد محسنی گرکانی (رئیس اسبق دیوان عالی کشور):
آیت الله صدوق، از زمره شهیدان پرافتخار و اولین شهیدان انقلاب اسلامی بود. ایشان فردی مبارز، شجاع و نترس بود و انتقادات تندی علیه طاغوت میکرد. در آن ایام خفقان که هیچکس جرأت نمیکرد علیه شاه مطلبی بگوید ایشان بدون ترس حرفش را میزد. در کلاس درس آیت الله العظمی بروجردی (ره) اشکال میگرفت و علیه طاغوت سخن میگفت. خاطرم هست در یکی از همین کلاسها به طاغوت اعتراض کرد و آیت الله بروجردی خطاب به ایشان دستور آرامش داد و گفت که نگران نباشید؛ خداوند ما را پیروز میکند و شما هم عاقبت بخیر میشوید. شهید صدوق، خورشیدی درخشان در میان طلاب بود. خبر شهادت ایشان تأثیر غمانگیزی در روحیه اساتید و شاگردان شهید و مردم داشت.
آیت الله محمدحسن فاضل گلپایگانی (عضو مجلس خبرگان رهبری):
شهید آیت الله محمدصادق صدوق گلپایگانی یک عالم ربانی و در واقع سرباز جدی و همیشه در صحنه و شبانهروزی امام عصر (عج) بود. یقین دارم که ایشان، از علمای مجتهد است. ایشان دانشمند بود ولی سعی می کرد با زبان مردم عادی با آنها سخن بگوید. شهید صدوق غیرت ملی داشت و سعی میکرد تا در برابر ظلم بایستد. شهید صدوق حرّ زمانه بود. همیشه حرف حق را میگفت. شهید صدوق از چهره های مبرّز علم و عمل و ایمان و اعتقاد بود.
آیت الله دکتر سیدهاشم بطحائی گپایگانی (عضو مجلس خبرگان رهبری):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی از چهره های درخشان و ممتاز حوزه علمیه قم بود. ایشان یکی از چهره هایی بود که علم و عمل را توأمان داشت. یعنی آنچه را که میدانست به آن عمل میکرد. در آن ایامی که حضرت امام تنها بودند، شهید صدوق یاری وفادار برای ایشان بود و اقدامات زیادی با همراهی همدیگر انجام داده بودند. ایشان یکی از نخبگان و یکی از فرزانگان آن زمان حوزه علمیه قم بود.
آیت الله محمدعلی رسولی اراکی (محقق و استاد حوزه علمیه):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی، دارای جذبه فراوانی بود که باعث میشد افراد را مجذوب خود کند. طلب های نبود که عمر خود را به بطالت بگذارند؛ همیشه در حال مطالعه یا تدریس بود. تفاوت ایشان با دیگران این بود که فردی با جوشش و پرانرژی بود. علاقه مند به اهلبیت (ع) بود و در کلاس درسش به شاگردانش توصیه میکرد تقوا را شعار خود قرار دهند. سفارش میکرد که اگر میخواهید علمتان اثر کند و حرفتان در مردم تاثیر بگذارد رابطه تان با خدا را قوی کنید. ایشان شاگردان زیادی تربیت کرد و مورد عنایت آیت الله العظمی بروجردی (ره) بود.
حجت الاسلام و المسلمین حسنعلی آهنگران (رئیس اسبق موزه شهدا کشور):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی یک روحانی موجه، متعهد، متدین، فاضل و در عین حال آن روزها که از انقلاب خبری نبود یک روحانی انقلابی و مبارز بود. ایشان از یاران باوفای حضرت امام خمینی (ره) بود. من از نزدیک دیدم که ایشان در درس آیت الله العظمی بروجردی (ره) اشکال میکردند. بیشتر سخنان شهید صدوق در رابطه با اسلام بود. میگفتند حواستان را جمع کنید که شاه خودش تنها نیست؛ آمریکا و رژیم اشغالگر قدس برای شاه برنامه ریزی میکنند و هدفشان از بین بردن اسلام است. به مردم میگفت به پاخیزید و از اسلام دفاع کنید تا عاشورا مجدد تکرار نشود.
آیت الله حاج سید عطاءالله زین الدین اراکی:
بعد از اینکه حوزه علمیه قم تاسیس شد ما همراه با دیگر علمای حوزه علمیه اراک از جمله امام خمینی (ره)، آیت الله العظمی اراکی (ره) و دیگر علمای بزرگ حوزه علمیه اراک به قم نقل مکان کردیم. من همراه با شهید صدوق، حاج آقا مصطفی خمینی(ره)، پسر بزرگ امام، آیت العظمی سبحانی و دیگران پای درس ایت الله العظمی بروجردی (ره)، امام خمینی (ره)، آیت الله محقق داماد (ره) و آیت الله العظمی گلپایگانی شرکت میکردیم. هفت سال در درس اصول امام خمینی، ده سال در درس آیت الله العظمی گلپایگانی، ده سال در درس آیت الله العظمی مرعشی نجفی و دیگر علمای آن زمان همراه با شهید صدوق بودم. ایشان در درس همه علما از مستشکلین بود. روحانی فاضل و با اندیشه ای بود.
حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمدحسین ابطحی اراکی (استاد حوزه علمیه و از دوستان شهید):
شهید صدوق از کسانی بود که مورد وثوق آیت الله العظمی بروجردی بود. آیت الله بروجردی مرجعی نبود که به هرکس اجازه امور حسبیه بدهد، مگر صد در صد مورد اعتماد و وثوق ایشان باشند. او مردی شجاع و نترس بود. مردی بود با غیرت و همّت و از مدرسین به نام حوزه علمیه آن زمان به شمار میرفت. از هرجهت شایسته بود. یعنی عالمی بود عامل؛ نه عالم تنها. به آنچه میگفت معتقد بود و عمل میکرد.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ مرتضی محمدی (استاد حوزه علمیه و از دوستان شهید):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی سخنرانی های پرشوری داشت. زمانی که صحبت میکرد بسیار باحرارت بود. مردم را نصیحت و موعظه میکرد. بسیار مهمان نواز بود. اگر فردی جهت زیارت از روستا به قم میرفت و یا در قم کاری داشت، اجازه نمیداد که به مسافرخانه بروند؛ میبردشان منزل خودش و از ایشان پذیرایی میکرد و اگر کاری داشتند کارهایشان را انجام میداد. با گرفتاریهای که در حوزه داشت و مشغول تدریس بود آنجا را رها میکرد و به مشکلات ما رسیدگی میکرد.
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدجواد رهنمائی (استاد حوزه علمیه و از دوستان شهید):
ایشان یک دانشمند و یک نابغه بود. از همان زمان در چهره اش نورانیت برجسته ای بود. کمتر سراغ دارم کسی مثل ایشان با جرأت و شجاعت حرفش را بزند. آنچه را که وظیفه شرعی خود میدانست میگفت. حرفهایش هم منطقی بود. آنگونه نبود که حرف بیارزش به دیگران بزند. در واقع دشمنان به جرم حقگویی او را از بین بردند؛ ولی ایشان حرف حقش را زد و به مقامی که باید میرسید، رسید.
حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا سامی گلپایگانی (امام جمعه اسبق بندر امام خمینی (ره)):
وقتی شهید صدوق به روستایشان می آمدند به عنوان وظیفه شرعی و ادای تکلیف، تبلیغ و سخنرانی میکردند. در خانه خودشان مجلس روضه خوانی راه میانداختند و پذیرایی و امکانات روضه خوانی را خودشان تهیه میکردند. در ایام مناسبتی مثل محرم و صفر، ماه مبارک رمضان که در مسجد برنامه و سخنرانی عمومی داشتند معمولاً سخنرانی های ایشان گیرا و جذاب بود و هنوز صدای گیرا، صحبت های زیبا و روضه های بسیار سوزناکی که میخواند و مردم را منقلب میکرد در گوش ما است. شهید صدوق در روستایشان به عنوان یک روحانی، پیش قدم میشدند؛ عبا و عمامه خود را کنار میگذاشتند و وارد قنات خراب شده آبادی میشدند و مردم هم به همراه ایشان، قنات را در مدت کوتاهی لایروبی میکردند و دوباره آب در آن جاری میشد. شهید آیت الله صدوق، یک روحانی مخلص به تمام معنا بود.
دکتر عباسعلی زالی (وزیر اسبق جهاد کشاورزی):
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی اسلام حقیقی را به مردم معرفی میکرد. ایشان زندگی ساده ای داشت و بسیار مردمی و مردمدوست بود. سخنرانیهای ایشان زیبا و روشنگرانه بود. در زمانی که ما امام را نمیشناختیم ایشان از امام خمینی برایمان میگفتند. پدر بزرگوار شهید صدوق، حاج شیخ فرج الله تیکنی از معتمدین بودند و ارتباط پدرم با شهید صدوق بسیار زیاد بود. در سالهایی که شهید صدوق به زادگاهشان می آمدند و سخنرانی میکردند این سعادت را داشتم که در کنار ایشان بوده و سخنرانی های ایشان را گوش دهم. شهید صدوق جز اولین افرادی بود که بعد از رحلت آیت الله بروجردی، امام خمینی را به مردم معرفی کردند. وقتی ایشان در آن شرایط جامعه و تاریکی رژیم میآید حضرت امام خمینی را به عنوان مرجعیت عالی معرفی میکند حتما میدانست با ایشان برخورد خواهد شد اما شجاعتی که داشت باعث شد پا به این عرصه گذارد و خطر را به جان بخرد. ایشان از پیشگامان مبارزه بودند و در روحانیت جز نفرات اولی بودند که جانش را فدای این انقلاب کردند.
حاج محمد هادی (پدر شهید مصطفی هادی):
به اتفاق برادر شهید به زندان قصر تهران رفتیم. افسر نگهبان گفت ایشان ممنوع الملاقات هست. با اصرار زیاد افسر را مجاب کردیم. اجازه دادند و رفتیم داخل زندان. وقتی شهید را دیدیم قادر به حرکت نبود و نمیتوانست صحبت بکند. به ما گفتند در اثر شکنجه های نیروهای امنیتی ساواک به این حال و روز درآمده. وضعیت واقعاً تأسف باری بود؛ ایشان را به پشت خوابانده و دست و پایش را به تخت بسته بودند. ایشان فقط نفس میکشید. برادرش خیلی ناراحت شد و شروع به گریه کرد. دقیقاً یکی دو روز بعد خبر آوردند که آیت الله صدوق در زندان به شهادت رسیده اند.
خاطراتی منتشر نشده از شهید آیت الله صدوق گلپایگانی
مهندس محمدعلی هادی؛ داماد شهید:
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی فردی عالم، انقلابی و پیشرو و گرهگشای مردم در دورههای مختلف بود. شهید صدوق در حوزه علمیه درس خوانده و تدریس کرده اما آن چیزی که ایشان را معروف و مشهور کرده چهره خدمت رسانی ایشان بوده است. هر شخصی که گرفتاری داشت به ایشان رجوع میکرد و مشکلات را حل میکردند. حتی در اختلافات اجتماعی هم کارگشا بودند و در همه زمینه ها حضور مثبتی داشت. فردی خادم و عالم بوده است که همه به ایشان پناه میآوردند. اقدامات شهید نشان از این دارد که شهید صدوق درک کرده بود که دنیا در حال تحول و دگرگونی است و به تناسب این دگرگونی، با علم و عمل سعی در تجهیز خود در این مسیر داشته است. شهید صدوق فردی بود که از مبانی علمی خوبی برخوردار بود و با تفسیر صحیح آیات قرآن، شکست پذیربودن شاه را برهمگان اعلام کرد. ایشان میدانست اقدامات و سخنانش علیه ظلم به گوش خیلیها میرسد و تکرار این جملات سبب خواهد شد تا آثار مثبتی به همراه داشته باشد. در ادامه مردم دیدند که رژیم شاه شکستپذیر است و اقدامات شهید صدوق راه انقلاب را هموار میکرد و موجب روحیه گرفتن مردم میشد. اقدامات شهید صدوق در زمان خود، بسیار ارزشمند بود. شاید امروزه این اقدامات بزرگ به نظر نرسد اما در آن زمان بسیار ارزشمند بود. اقدامات ایشان مثلا بیرون کردن تیمسار بختیار (اولین رئیس ساواک) و یا درگیری و ایستادگی در برابر مامورین شاه و شجاعت ایشان در مسیر مبارزه با ظلم، حاکی از این است که شهید صدوق درصدد بوده تا ابهت رژیم شاه را بشکند و مردم با دیدن اقدامات ایشان روحیه بگیرند. شهید صدوق میدانست که رژیم شاه سرنگون خواهد شد اما این را نیز به خوبی می دانست که باید در این مسیر خونهایی ریخته شود تا این خونها موجب سرنگونی شاه گردد.
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی در دستگیری و کمک به مستمندان پیشگام بود و سعی می کرد یا خودش یا افراد خیّر دیگری را برای اقدام کار خیر بسیج کند. در مدتی که ایشان در حوزه علمیه اراک حضور داشت، خدمات و کمکهای زیادی به مردم انجام داد. کسانی که در شهر اراک ایشان را می شناختند اشاره داشتند که شهید صدوق روزها در کسوت یک روحانی و شبها، امدادگری بود که به نیازمندان کمک میکرد.
بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره) مبارزاتش را ادامه داد و به واسطه معرفی جانشین ایشان، حضرت امام خمینی(ره) به مردم در مسجد اعظم قم دستگیر شد. شهید آیت الله صدوق گلپایگانی آگاهانه گام در مبارزه نهاد. اگر ایشان شهید نمیشد یاری مؤثر برای حضرت امام خمینی (ره) بود اما شهید صدوق ماموریتش روشنگری برای مردم و هموار کردن مسیر انقلاب بود و این مأموریت را با نثار خونش به پایان رساند و ایثار را به جایی رساند که هیچ اثری از خود به جای نگذاشت و به مجتهد بینشان معروف شد.
سرهنگ محمد اسماعیل علیشاهی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان گلپایگان:
روستای تیکن (زادگاه شهید) به نسبت جمعیت خود، بیشترین شهدا را دارد. ۲۶ شهید در یک جمعیت ۵۰۰ نفری! شاید در کل کشور این تعداد شهید وجود نداشته باشد، اما این روستا ۳ برابر سهماش شهید داده است که نشان از آگاهی و بصیرت مردم این روستا دارد. شهید آیت الله صدوق گلپایگانی از یک خانواده معتمد، مذهبی و اهل علم این روستا بوده است. تمام خصوصیات خوب در وجود شهید صدوق تجمیع بود. ایشان اکنون میتوانست به عنوان یکی از مراجع تقلید بزرگ باشد، اما برای انقلاب و نهضت حضرت امام خمینی(ره) جانش را تقدیم کرد.
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی از بستگان بنده بودند. همیشه خاطرات شهید را دنبال میکردیم. از مجاهدتهایش، از خدمات اجتماعیاش به مردم، از فعالیت های شجاعانه فرهنگی و مبارزاتی شهید در زمان حکومت ستم شاهی مطالب زیادی شنیده بودیم. از روشنگری شهید و علاقه وافر ایشان به حضرت امام خمینی(ره) مطالب زیادی برایمان نقل شده بود و بعدها حس کنجکاوی در درون ما باعث شد تا در خصوص شهید بزرگوار بیشتر تحقیق و مطالعه کنیم.
ما در قبال شهدا به ویژه شهدای شاخصی همچون آیت الله صدوق گلپایگانی کوتاهی کردیم. باید پیرامون زندگی، آثار و اهداف شهدایمان کتاب بنویسیم. نسل آینده از چه کسی و چگونه باید از شهدا بشنود! خاطرات شهید آیت الله صدوق گلپایگانی را که جزو اولین شهدای نهضت حضرت امام خمینی(ره) بوده است را نباید سینه به سینه منتقل کنیم بلکه باید آثار ارزشمندی درباره این شهدای بزرگ روحانیت نگاشته شود تا چراغ راهی برای آیندگان باشد.
حاج جواد طبرزدی؛ از بستگان شهید:
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی در قم ساکن بود اما به روستای زادگاهش رفت و آمد داشت. ایشان علاوه بر روستای خودشان در مناطق اطراف نیز قابل احترام بود و مردم به ایشان محبت داشته و دوستش داشتند. خاطرم است سخنرانیهایش در مساجد بسیار پرحرارت بود. آن ایام، مردم در ناآگاهی بودند و شهید صدوق سعی داشت مردم را نسبت به حوادث زمان آگاه کند. سخنرانیهای شهید صدوق با دیگر علما تفاوت داشت یعنی علاوه بر خواندن روضه نسبت به مسائل فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و آموزشی صبحت میکرد. ایشان سعی داشت تا در مباحثی که علما کمتر وارد میشدند ورود پیدا کرده و مباحث سیاسی را برای مردم بازگو کند. همیشه تاکید داشت که اجازه دهید فرزندانتان ادامه تحصیل دهند و به افرادی که از نظر مالی برایشان این امکان میسر نبود کمک میکرد.
خاطرم است همسر ایشان در منزلشان برنج پخته بودند و آن ایّام برنج در منزل هر کسی نبود و شهید صدوق تأکید داشت که چون بوی برنج در محله پیچیده است مقداری از آن در بین همسایگان پخش شود. همسر شهید صدوق در بشقابهایی برنج میریخت و من در بین همسایگان پخش میکردم. چهره مهربان شهید صدوق را هیچ گاه فراموش نمیکنم.
در سال ۱۳۴۲ در یکی از سفرها که همراه پدرم در حال برگشت از تهران به گلپایگان بودیم، پدرم گفت که در شهر قم توقف کنیم و به دیدار خانواده شهید صدوق برویم. زندگی بسیار سختی داشتند، شهریه شهید صدوق را قطع کرده بودند. همسرشان به وصیت شهید صدوق عمل کرده بود و فرزندانشان در حال تحصیل بودند. همسر شهید بسیار زحمت کشید و با ایثار و فداکاری بسیار توانست فرزندانش را به خوبی تربیت کرده و افراد تحصیل کردهای تحویل جامعه دهد.
حاج احمدرضا سخایی؛ از بزرگان زادگاه شهید:
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی قبل از سخنرانیشان همیشه این شعر را میخواندند: “عنقریب است عزیزان که ورق برگردد؛ عالم هستی ما، عالم دیگر گردد”. این شعر حرفهای زیادی برای گفتن داشت. شهید صدوق اولین جرقه نهضت امام خمینی را زد و خیلی بیپروا این کار را انجام داد. آن ایام که خیلی از علمای زمان میترسیدند در برابر شاه بایستند اما ایشان آگاهانه مردم را به روشنگری دعوت میکرد و در منبرهایش مردم را آگاه میکرد و اشاره میکرد که شاه زیر سلطه استکبار است و میگفت اگر کسی در برابر ظلم شاه سکوت کند خیانت کرده است. با اینکه شاید افرادی در بین مردم بودند که اخبار را به رژیم شاه میرساندند اما ایشان بدون ترس حرفهایش را میزد.
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی بعد از رحلت آیت الله العظمی بروجردی (ره)، حضرت امام خمینی (ره) را به عنوان مرجعی بزرگ و فردی شجاع و مبارز به مردم معرفی کرد. شهید صدوق به ما میگفت که از امام تقلید کنید و بسیاری از مردم به توصیه ایشان عمل کردند. رسالههای حضرت امام را بین مردم توزیع میکرد. در شهر گلپایگان سخنرانی میکرد و به شهرهای دیگر هم رفت و آمد داشت و فعالیت ایشان بعد از رحلت آیت الله بروجردی بسیار زیاد شد. از ارتباط خودش با حضرت امام خمینی (ره) برای ما تعریف میکرد و ما شیفته فردی شدیم که اصلاً ندیده بودیم و وقتی حضرت امام را دیدیم و انقلاب پیروز شد گفتیم خدا رحمت کند آیت الله صدوق را که چقدر زیبا برای ما حضرت امام را توصیف کرد و جوانان را شیفته ایشان نمود.
ایشان اگر شهید نمیشدند اکنون یکی از بازوان توانمند و قوی برای ولایت فقیه بود و یاری بود برای رهبری. شهید آیت الله صدوق گلپایگانی بسیار مظلوم و یکی از عالی ترین شهدای انقلاب اسلامی بود که نترس بودنش باعث شهادتش شد. البته راهش را آگاهانه انتخاب کرد و میدانست گامی که در این مسیر برداشته موجب شهادتش میشود ولی عبور از این مسیر خطرناک را لازم میدانست ولو به قیمت جانش.
دکتر امیرهادی؛ نوه شهید:
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی با تعداد زیادی از علمای برجسته گلپایگان در ارتباط بود. ما محضر برخی از این علما را درک کردیم و نقل قولهای زیادی از شهید صدوق برایمان کردند. چیزی که برای ما بسیار افتخار آفرین بود این است که ایشان در ایام خفقان توانسته بود راه خود را پیدا کرده و از یاران حضرت امام خمینی(ره) شود. آنچه علمای گلپایگان برایمان مطرح کردند، صراحت بیان شهید صدوق بود. در هر شرایطی در دفاع از حقوق مردم پیش قدم بود. دوستان ایشان عنوان میکردند که ما از ایشان آموختهایم تا در بیان حرف حق نباید ترسی به دل راه داد و در دفاع از حقوق مردم باید شجاعت داشت.
بخشی از مظلومیت این شهید به این جهت است که ایشان از پیشگامان نهضت حضرت امام خمینی (ره) بود. مبارزات آن ایام به طور جدی آغاز نشده بود و بعد از شهادت ایشان چون مزاری نداشتند و رژیم شاه پیکر ایشان را به خانوادهاش تحویل نداده بود به این موضوع پرداخته نشد. بعد از پیروزی انقلاب نیز، کشور متأثر از فضای جنگ و شهدای دفاع مقدس بود و کمتر به شهدای دوران مبارزات رژیم شاه توجه شد.
شهید آیت الله صدوق گلپایگانی در جوانی به درجه اجتهاد رسید که تعجب بسیاری از علمای آن زمان را به همراه داشت. ورود عمیق ایشان به کتابهای دینی این تأثیرات را در روحیه ایشان داشت که شاید سه دهه زودتر از سن واقعی خودش به این بلوغ فکری رسیده بود و شجاعتی که داشت باعث میشد که وقایع زمان خودش را تحلیل کند و به جامعه منتقل کند
خاطرات منتشر نشده آیت الله شهید محمدصادق صدوق گلپایگانی (۲)
دکتر محمدباقر صدوق ؛ فرزند روحانی مبارز، شهید حجت الاسلام و المسلمین محمد صادق صدوق؛ دکترای تخصصی علوم محیط زیست و مدیر کل اسبق اداره کل محیط زیست استان تهران درباره پدر نقل می کند که: پدرم فردی شاخص بود. ایشان زیر بار حرف زور نمی رفت. بسیار شجاع و نترس بود. مردم دار، خانوادهدوست و مهربان بود. از همه مهم تر باسواد و عالم بود. از فرزانگان و دانشمندان آن زمان حوزهی علمیهی قم بود. ایشان از شاگردان منحصربهفرد مرحوم آیت اللهالعظمی بروجردی(ره) و حضرت امام خمینی(ره) بود که در درسهای ایشان اشکال می کرد و مورد توجه معظمله بود.
کتابخانهی شخصی ایشان در منزل مان به سبب داشتن کتاب های نفیس و ارزشمند علمی که یا خود تهیه کرده و یا از پدرشان به ارث رسیده بود، در اختیار شاگردان خود قرار می دادند. به خاطر همین، خانهی ما همیشه شلوغ بود.
آن زمان با آن سن کم مورد حسد بسیاری از روحانینماهای طاغوتی بود که هر روز برایش پاپوش درست می کردند.
بعد از رحلت آیت اللهالعظمی بروجردی(ره)، از نقاط مختلف کشور، از ایشان در مورد اعلمیت مراجع سئوال می کردند که بعد از آیت ا… العظمی بروجردی از چه کسی تقلید کنند؟ پدر می گفت: «فقط حاج آقاروح الله خمینی(ره)» بارها خودم این سخن را از زبان ایشان شنیدم. در زمانی که کسی جرأت نام بردن اسم امام خمینی(ره) را نداشت، ایشان شجاعانه رساله های امام را به صورت مخفی بین شاگردانش و مردم توزیع می کردند. می گفتند: «از ایشان اعلم تر و شجاع تر برای مرجعیت نداریم. اوست که می تواند حوزه های علمیه را سروسامان دهد.»
ایشان اهل تبلیغ و جار و جنجال نبود. در حوزهی علمیهی اراک و حوزهی علمیهی قم خیلیها او را بهخوبی می شناختند. افرادی که از زمان آیت اللهالعظمی بروجردی(ره) در قید حیات هستند و ایشان را می شناسند به نیکی از وی نام می برند. دوستان نزدیک پدر که از مبارزین آن زمان بودند شخصیتهایی مانند «آیت الله محسنیگرگانی، آیت اللهالعظمی صافیگلپایگانی، آیت الله جنتی، آیت الله مومن، آیت الله سبحانی، آیت الله ستودهاراکی، آیت الله زین الدین، آیت الله معنوی، حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی رسولیاراکی، حجت الاسلاموالمسلمین ابطحی اراکی و…» میباشند.
آیتالله دکتر سیدهاشم بطحاییگلپایگانی
مرحوم شهید صدوق یکی از افراد مورد توجه علما و مراجع، به خصوص مرحوم آیت اللهالعظمی بروجردی بود. از چهره های درخشان حوزهی علمیهی قم و از شاگردان ممتاز مراجع وقت آن زمان بود. در زمان طاغوت رخدادهایی که اتفاق می افتاد، علما با احساس مسئولیت نمی توانستند ساکت بنشینند و بی تفاوت بمانند.
یکی از کسانی که در این رابطه حساسیت فوق العادهای داشت، شهید صدوق بود. در همان زمان، اتفاقاتی که افتاد باعث دستگیری ایشان شد و او را به زندان قصر تهران منتقل کردند. البته بسیار ناگوار بود و در حقیقت می توان گفت که یکی از اولین کسانی بود که در حوزه دستگیر شده بود.
شهید صدوق فردی فاضل، عالم، پرتلاش و حساس بود که از این جهت ایشان را دستگیر کردند. برخوردهای ظالمانه و سرکوبگرانه دربارهی وی انجام شد. او را به زندان قصر منتقل کردند. تحت شکنجه های دژخیمانه طاغوت، مظلومانه روح عالیش به ملکوت پر کشید.
شهید صدوق از مستشکلین درس حضرت امام خمینی(ره) از نخبگان و از فرزانگان آن زمان حوزهی علمیهی قم بود.
شهید صدوق خیلی اصرار داشتند در حفظ حوزهی سنتی و حفظ استقلال حوزه. او از نظر روحی، فکری و پرهیزکاری شاخص بود. ویژگی های مرحوم شهید صدوق در همان علم و عملش است؛ یعنی آنچه را می دانست به آن عمل میکرد.
امثال شهید صدوق در حوزه زیاد نبودند. بیش از چهل و اندی سال که شهید صدوق از این عالم رخت بربسته است، هنوز خوبی هایش در خاطره ها زبانزد است. کسانی که ایشان را می شناختند به نیکی از او یاد می کنند. میگفت:
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریدی عالم دوام ما
شهید صدوق در آن زمان در حوزهی علمیه، درس اصول درس می دادند. ایشان یکی از مدرسین بزرگ حوزه بود. او یکی از نخبگان و یکی از فرزانگان آن زمان حوزهی علمیهی قم بود.
به فرزندان آن شهید بزرگوار توصیه دارم که در آن روزگار، اگر غریبانه و مظلومانه گوشهی زندان جان به جانآفرین تسلیم کرد، اما فراموش نشده است. خداوند متعال نمی گذارد فراموش شود.
مرحوم شهید صدوق، از شهدای اول نهضت هستند. خداوند در مورد ایشان فرموده: «اولئک اعظم درجه عند الله» چون ایشان، هم مهاجر بود، هم مجاهد. هم جهاد نفسانی داشت و هم جهاد مالی؛ به خصوص قلم و بیانش. پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «اگر یک نفر به سمت تو هدایت شود برای تو بهتر است از آنچه خورشید بر آن میتابد.» خداوند رحمتش کند. مرد بسیار شجاع، نترس و باسوادی بود.
حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد رهنمائی
از افتخارات بنده این است که در دوران طفولیت با مرحوم شیخ صدوق مکتب میرفتم. در حوزه های علمیهی اراک و قم شخصیت شناخته شده ای بود. در قم، از شاگردان ممتاز، برجسته و از مستشکلین درسهای اساتید آن زمان بود. تا آنجایی که ما از حالات ایشان اطلاع داشتیم، پدر ایشان هم یکی از علمای بزرگ آن زمان در منطقهی تیکن گلپایگان بود که با مرحوم حاج شیخ میرزامحمدمهدی محمدیگلپایگانی رابطه داشتند. ایشان مرحوم شیخ صدوق را وصی خودش قرار داده بود.
به عقیدهی من از همان لحظهی اول که ایشان از دنیا رفت، با امام باقر(ع) و امام صادق(ع) محشور شد. اول پیامبران شفاعت می کنند؛ بعد علما و بعد شهدا. ایشان از همان گروهی است که امید است فردا از شفعای ما باشد. انشاءالله آنجا یادی از ما هم بکند و اسمی از ما ببرد. من خیلی به ایشان ارادت داشتم. بزرگ زاده، عالمزاده و باتقوا بود. باهوش بود. یک زکاوت مخصوص داشت. ایشان، بین چند نفری که با هم بودیم و مکتب می رفتیم و بعد وارد حوزهی علمیه شدیم، نابغه بود. خداوند انشاءالله او را همراه با پدر بزرگوارش با محمد و ال محمد(ص) همنشین کند!
آیتالله محمدحسن فاضلگلپایگانی
ایشان یک مجتهد بود. مرحوم آیتالله گلپایگانی فرمودند: «علامت اینکه کسی درس را فهمیده، این است که بتواند تدریس کند. کسی که نفهمیده باشد، نمیتواند به دیگری درس بدهد.» اینها نشان میدهد که شهید بزرگوار صدوق، آنچنان خوب درس خوانده بود که توانست شاگردپرور باشد؛ شاگردانی با آیندهای خوب و درخشان. این از خدمات بزرگ یک روحانی است که ایشان بهحمدالله هم خودش خوب فهمید و هم توانست خوب بفهماند.
کنگره ملی شهدای روحانی (شهید صدوق گلپایگانی)