نیم قرن شرارت (نگاهى به اقدامات خصمانه امریکا علیه ایران)
نویسنده: محمد کرامتی
چکیده:
چالش در روابط ایران و آمریکا به رغم گذشت دو دهه، یکى از مناقشهانگیزترین مباحثى است که محافل سیاسى جهان بویژه غرب همچنان با اشتیاق آن را دنبال مىکنند . اقدامات خصمانه دولت آمریکا علیه ایران با توجه به خوى استکبارى و خصلت استیلاطلبى ایالات متحده و نیز با عنایتبه پیشینه بسیار خسارتبار ارتباط با این کشور، مانع از آن است که دولت و ملتبزرگ و مستقل ایران بخواهند درهاى رابطه را بر روى دولت امریکا بگشایند .
جستار حاضر نگاهى است گذرا به مهمترین اقدامات خصومتآمیز آمریکا که در طى پنجاه سال علیه ملتبزرگ و متمدن ایران روا داشته است .
مقدمه
بر اساس اسناد و مدارک موجود، روابط سیاسى ایران و امریکا رسما از سال ۱۲۶۲ ش . /۱۸۸۳م . شکل گرفت و سیاست اعلام شده امریکا مبنى بر عدم مداخله در امور داخلى کشورها تا مدتى پىگیرى مىشد . امریکایىها درست زمانى که ایران منطقه قابتشدید دولتهاى روس و انگلیس بود، سعى کردند با اعمال این سیاست، اعتماد دولت و ملت ایران را به خود جلب کنند . این اعتمادسازى به طور چشمگیرى در جریان جنگ جهانى دوم بروز داشت .
در ماجراى اشغال ایران به دست ارتش روس، امریکایىها تلاشى جدى در عرصههاى بینالمللى در حمایت از ایران و اخراج سربازان روسى از این کشور به عمل آوردند و این سیاستها و حمایتها به جلب اعتماد ملت و دولت ایران بیش از پیش کمک کرد . البته حمایت و جانبدارى امریکا از ایران نه از سر خیرخواهى و مهرورزى، بلکه به لحاظ اهمیتى بود که امریکایىها براى این منطقه حساس، که منبع و ذخیره عظیم انرژى است، قائل بودند . (۲)
دولت امریکا پس از جلب اعتماد، بتدریجسیاستخود را – حدودا از سال ۱۳۲۰ به بعد – تغییر داد و در پوشش روابط دوستانه با دولت ایران، به دخالت مستقیم در تمامى امور داخلى کشور ما روى آورد و به شکل یک مستعمره با آن برخورد کرد و ستمهاى بىشمارى در حق ملت ایران مرتکب شد . شرح همه شرارتها و اقدامات نفرتانگیز دولت امریکا طولانى است و در این مجال محدود نمىگنجد; از این رو، فقط به شرح مختصر برخى از مهمترین آنها مىپردازیم و جویندگان محترم را به کتابهایى که به طور مستقل در این زمینه نگاشته شده است، ارجاع مىدهیم (۳) :
پارهاى از اقدامات آمریکا علیه ایران
۱ – کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
دکتر مصدق در اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ (مه ۱۹۵۱ م). با پشتیبانى و حمایت قاطع آیت الله کاشانى به نخستوزیرى رسید . او پس از احراز نخست وزیرى، سیاست «ملى کردن صنعت نفت» را با جدیت تمام دنبال کرد و سرانجام، در ۲۹ اسفند ۱۳۳۰ موفق به تحقق آن شد . در جریان ملى شدن صنعت نفت، دست انگلیسىها به طور خاص که از مدتها مشغول غارت منابع نفتى ایران بودند، کوتاه شد . آنان که ادامه این روند را براى منافع خود بسیار زیانبار مىدانستند، به فکر توطئهاى براى ساقط کردن دولت دکتر مصدق مىافتند .
بنابر اعتراف امریکایىها، که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا (CIA) و وزارت خارجه امریکا در سال ۱۳۷۹ منعکس شده است، نمایندگان دستگاه امنیتى انگلیس، موضوع براندازى دولت مصدق و جایگزین کردن یک حکومت کاملا وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت امریکایىها در فروردین ۱۳۳۲/مارس ۱۹۵۲ مواجه شدند .
تحلیلگران مسائل سیاسى دو عامل عمده را علت این رویکرد و تغییر سیاست امریکا در حمایت از جبهه ملى مىدانند: خستیاس دولت امریکا از فریفتن یا به سازش رسیدن با آیهالله کاشانى; رهبرى اصیل اسلامى و مردمى نهضت و دیگرى توافق با انگلیس در یک کنسرسیوم که به موجب آن، قرار شد چهل درصد از منابع نفتى و سایر سرمایههاى ملى ایران به امریکا و چهل درصد آن نیز به انگلیس تخصیص یابد . (۴)
طرح کودتاى ۲۸ مرداد پس از مطالعات فراوان و بازنگریهاى مکرر توسط طراحان انگلیسى و امریکایى، در قالب طرح تىپى آژاکس ( (T.P Ajaaxدر تاریخ ۲۱ تیر ماه توسط رئیس سازمان سیا، وزیر خارجه امریکا و رئیس جمهور امریکا (آیزنهاور) به امضاى نهایى رسید و با اختصاص بودجهاى هنگفت، سرانجام پس از فراهم شدن مقدمات امر، در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کودتا با موفقیت انجام پذیرفت . (۵)
در نتیجه این کودتا، دکتر مصدق از نخستوزیرى برکنار شد و حکومت مردمى وى سقوط کرد . شاه، که از بیم اعتراضات و شورشهاى مردمى، از قبل به ایتالیا گریخته بود، پس از کودتا مجددا به ایران بازگشت و به این صورت، سلطه همه جانبه امریکا بر این کشور آغاز شد . امریکایىها تا این اواخر، دخالت مستقیم خود در کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را کتمان مىکردند (هر چند بر اساس اسناد و مدارک فراوان، دخالت آنها براى ملت ما محرز بود)، تا این که مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولتبیل کلینتون، براى نخستین بار در یکى از سخنرانیهاى رسمى خود، در ۲۷ اسفند ۱۳۷۸ بدون هیچ گونه عذرخواهى از ملت ایران، از نقش مستقیم و محورى ایالات متحده امریکا در کودتاى ۲۸ مرداد به صراحت پرده برداشت و گفت:
«در سال ۱۳۳۲ ایالات متحده امریکا نقش مهمى در هماهنگى براى سرنگون کردن رژیم مردمى نخست وزیر محمد مصدق ایفا کرد و دولت آیزنهاور بر این باور بود که این عمل به خاطر دلایلى استراتژیک، قابل توجیه است .»
پس از این اعتراف مهم، دولت امریکا در خرداد ۱۳۷۹ اسنادى را که در آن از نقش مهم دولت امریکا در کودتاى ۲۸ مرداد سخن به میان آمده است، منتشر ساخت .
۲ – حمایت و تحکیم پایههاى حکومت استبدادى شاه
حمایت دولت امریکا از شاه پس از ۲۸ مراد ۱۳۳۲ وارد مرحله جدیدى شد و امریکایىها با تمام توان، از شاه حمایت کردند . حمایت مالى امریکا پس از کودتا به طرز شگفتانگیزى افزایش یافت . دقیقا ۱۲ روز پس از کودتاى ۲۸ مرداد، شاه از امریکا درخواست وام کرد و امریکا نیز با پرداختیک وام ۴۵ میلیون دلارى به ایران موافقت نمود .
در سال ۱۳۳۰ کمک مالى امریکا به ایران بالغ بر ۳/۱ میلیون دلار بود، اما این رقم در سال پس از کودتا به ۷۰ میلیون دلار یعنى ۶۰ برابر رقم قبلى رسید و سه سال بعد به ۲۵۰ میلیون دلار افزایش یافت . (۶)
رژیم شاه هر چه پیش مىرفت، وابستهتر مىشد و نفوذ امریکا روزبهروز در دستگاه حاکمیت ایران افزونتر مىگشت . امریکایىها، که ایران را «جزیره ثبات» خود مىدانستند، تا آخرین روزهاى حیات سیاسى شاه، دست از حمایت وى برنداشتند . آنها حتى پس از اوجگیرى انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینىقدس سره، در حالى که ملت ایران از جنایات بى حد و حصر رژیم شاه به تنگ آمده بود و یکپارچه و یکصدا نابودى شاه را فریاد مىکرد، تلاش کردند به هر شکل ممکن، رژیم شاه را پابرجا دارند .
کارتر، یک سال قبل از پیروزى انقلاب اسلامى (دى ماه ۱۳۵۶) با نادیده گرفتن واقعیتهاى جامعه ایرانى، در جریان یک سفر به ایران، این کشور را «جزیره ثبات» در یکى از آشوبزدهترین نقاط جهان توصیف کرد و علاقه خود را نسبتبه رژیم دیکتاتورى شاه چنین بیان نمود:
«هیچ کشور دیگرى در جهان براى برنامهریزى مشترک، از ایران به امریکا و ما نزدیک نیست . هیچ کشور دیگرى براى بررسى مشکلات منطقهاى، که مورد علاقه هر دو طرف ما نیز هست، ارتباط نزدیکترى از ایران با ما ندارد و هیچ رهبر دیگرى نزد من احترامى عمیقتر و رابطهاى دوستانهتر از شاه ندارد .» (۷)
کارتر، که همواره در سخنرانیهاى خود، بر رعایتحقوق بشر و فضاى باز سیاسى تاکید داشت، در برابر جنایات شاه سکوت اختیار مىکرد . در جریان حادثه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که هزاران زن و مرد مسلمان به دست مزدوران شاه به شهادت رسیدند، دولت امریکا نه تنها سکوت پیشه کرد، بلکه کارتر یک شب پس از فاجعه خونین ۱۷ شهریور، طى تماس تلفنى با شاه، در حالى که از عواقب رفتار خشونتبارش در این روز و اوجگیرى مخالفتها بشدت نگران و مضطرب بود، حمایت کامل خود را از حکومت وى اعلام کرد و در تماسى دیگر، ضمن توصیه به خویشتندارى بیشتر، به شاه قول داد که طى اعلامیهاى به طور جدى از او حمایتخواهد کرد . (۸)
۳ – تحمیل قانون کاپیتولاسیون و تحقیر ملتبزرگ ایران
یکى از اقدامات تحقیرآمیز دولت ایالات متحده امریکا علیه ملت ایران، فشار بر حکومت وابسته شاه براى تصویب لایحه اعطاى مصونیت قضایى به اتباع امریکایى، در مجلس شوراى ملى ایران بود .
به موجب این لایحه، که «کاپیتولاسیون» نام داشت، دستگاه قضایى ایران حق نداشت هیچیک از مستشاران، نظامیان، کارمندان و کارکنان امریکایى و نیز خانوادهها و وابستگانشان را (که در زمان تصویب قانون بالغ بر چهل هزار نفر مىشدند)، تحت پیگرد قانونى قرار دهد . این لایحه در ایران زمانى به تصویب رسید که حتى کشورهاى عقبمانده افریقایى و کشورهاى نیمه مستعمره به آن تن نمىدادند . (۹)
لایحه مذکور ابتدا با فشار دولت امریکا در دوران کابینه اسدالله علم و سپس در مجلس شوراى ملى در ۱۳ مهر ماه ۱۳۴۲ به تصویب رسید و مجلس سنا نیز بر آن صحه گذاشت . در زمان نخستوزیرى حسنعلى منصور، در بیست و یکم مهرماه ۱۳۴۳ مجددا این لایحه به مجلس شوراى ملى برده شد و به تصویب نمایندگان مجلس شوراى ملى رسید . (۱۰)
زشتى کاپیتولاسیون به حدى بود که در سالهاى ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ دولت امریکا و ایران اصرار داشتند که این قانون علنى نشود و تا پیش از سخنرانى امام خمینى رحمه الله در چهارم آبان ۱۳۴۳ نیز کسى از آن اطلاع نداشت .
امام خمینىقدس سره پس از اطلاع از اصل مصوبه و مفاد آن، چندى بعد در تاریخ چهارم آبان ۱۳۴۳ طى یک سخنرانى مهم و تاریخى به افشاى آن پرداخت و شاه را به دلیل تن دادن به این قانون ذلتبار سخت مورد سرزنش و نکوهش قرار داد .
حضرت امامقدس سره در آن سخنرانى که منجر به دستگیرى و سپس تبعید آن حضرت به کشور ترکیه شد، تحمیل کاپیتولاسیون بر ملت مظلوم ایران را بزرگترین جنایت امریکا در حق ملت ایران برشمرد و در بخشى از این سخنرانى افشاگرانه، خطاب به ملت ایران فرمود:
«[مجلس] با کمال وقاحت این طرح را از تصویب گذراند . دولتبا کمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى کرد . ملت ایران را از سگهاى امریکایى پستتر کردند! اگر کسى یک سگ امریکایى را با اتومبیل زیر بگیرد، او را بازخواست مىکنند، ولى چنانچه یک آشپز امریکایى شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، کسى حق تعرض ندارد . چرا؟ براى این که مىخواستند وام بگیرند، امریکا خواست این کار انجام شود . بعد از چند روز، یک وام دویست میلیون دلارى از امریکا تقاضا کردند; در ظرف ۵ سال، به منظور هزینههاى نظامى به دولت ایران وام بدهند و در ظرف ده سال سیصد میلیون دلار پس بگیرند . مع ذلک، ایران براى این دلارها خودش را فروخت، استقلال را فروخت، ما را جزو دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلمان ایران را در دنیا از وحشیها عقب ماندهتر معرفى نمود .» (۱۱)
۴ – حمله نظامى به طبس
پس از ماجراى تسخیر لانه جاسوسى در تهران توسط دانشجویان و در پى آن به اسارت درآمدن تعدادى از کارکنان و کارمندان سفارت، که حیثیت جهانى امریکا را به شدت خدشهدار و ابهت این ابرقدرت را در هم شکست، امریکایىها براى حل بحران گروگانگیرى از طریق سیاسى، از هر درى که وارد شدند، ناکام بازگشتند . پیش شرط امام خمینىقدس سره براى مذاکره، تحویل شاه معدوم به ایران بود و امریکایىها به جاى تمکین در برابر خواست ملتبزرگ ایران، در فاز نظامى قدم نهادند .
برژینسکى در کتاب توطئه در ایران مىنویسد:
«طرح عملیات نجات را من ابتدا به عنوان آخرین چاره یا یک اقدام اضطرارى در صورت به خطر افتادن جان گروگانها تعقیب مىکردم و به مؤثر بودن عملیات نظامى، نظیر محاصره دریایى ایران، تصرف جزیره خارک و حملات هوایى به هدفهایى در داخل خاک ایران، بیشتر اعتقاد داشتم .» (۱۲)
امریکایىها پس از بررسیهاى فراوان و با اتکا به عناصر ضد انقلاب و وابسته به رژیم منحوس محمدرضا شاه، که همچنان در داخل کشور به توطئه اشتغال داشتند، در حمله نظامى به ایران مصمم شدند و سرانجام، پس از حصول اطمینان از موفقیت در عملیات نظامى، در پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ شبانه تعدادى از نیروهاى آموزش دیده و ویژه خود را توسط پنج فروند بالگرد و هواپیماى پیشرفته امریکایى در یکى از فرودگاههاى دور افتاده و متروکه، واقع در صحراى طبس پیاده کردند تا از آنجا بر اساس برنامهریزى قبلى و یک زمانبندى دقیق، عملیات نظامى خود را شروع کنند اما در نهایت اعجاب و ناباورى، به امر خداوند، هواپیماها و بالگردهاى پیشرفته امریکایى در دام طوفانى سهمگین از شنهاى طبس گرفتار شدند و بشدت به هم برخورد کردند و ناگهان با انفجارهاى مهیب، طبس به جهنمى هولناک و گورستانى وحشتانگیز براى امریکایىها تبدیل شد و عملیات نظامى امریکا به طور مفتضحانهاى به شکست انجامید .
۵ – کودتاى نوژه
از جمله اقدامات براندازانه امریکا پس از شکستحمله نظامى به طبس، طرحریزى کودتاى «نوژه» در هجدهم تیرماه ۱۳۵۹ بود که قبل از هر اقدامى با شکست مواجه شد . دولت امریکا براى طرحریزى و اجراى این کودتا، هزینههاى سنگینى در نظر گرفته بود . کودتاى نوژه توسط یک ستاد از پاریس به رهبرى شاهپور بختیار هدایت مىشد . این ستاد داراى شاخههاى متعدد سیاسى، نظامى و مالى – لجستیکى بود .
شاخه سیاسى ستاد تحت نظارت رضا مرزبان و ابوالقاسم خادم با هدف جذب یکى از علماى وقت و برخى از طرفداران وى فعالیت مىکرد . شاخه نظامى آن نیز زیر نظر احسان بنى عامرى (با هدف نفوذ در ارتش، نیروى هوایى، جذب عناصر نظامى و نیروهاى سازمان اطلاعاتى ساواک) و شاخه مالى – لجستیکى با مسؤولیت منوچهر قربانىفر (و با هدف تامین مخارج مالى کودتا، تهیه و ارسال کمکهاى تسلیحاتى و تدارکاتى از طریق عراق و قاچاقچیان به عوامل کودتا در داخل کشور) انجام وظیفه مىکردند . (۱۳)
امریکایىها براى اجراى موفقیتآمیز این طرح، دهها میلیون دلار و صدها میلیون تومان هزینه کردند . کارشناسان، این کودتا را از لحاظ تجهیزات نظامى، که قرار بود از داخل و خارج آن به کار گرفته شود، در تاریخ کودتاهاى جهان بىسابقه و کودتاى ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در مقایسه با آن یک بازى کودکانه مىدانند . از این رو، آژانس جاسوسى بینالمللى امریکا به موفقیت این کودتا بىاندازه مطمئن بود . آنها حتى پیامى را که پس از کودتا در روز ۲۱ تیر ۱۳۵۹ از طریق رسانهها مىبایستخوانده شود، تهیه کرده بودند! در این پیام آمده بود:
«همقطاران عزیز، ساعت موعود فرا رسید … کلیه واحدهاى ارتش، ژاندارمرى، شهربانى اعلام همبستگى نمودند . هرگونه قاومتبه شدت سرکوب خواهد شد . آماده اخذ دستورات بعدى باشید . (شوراى نظامى کشور)»
کودتاگران همچنین خانهاى را براى استقرار کاظم شریعتمدارى در تهران در نظر گرفته بودند تا وى به عنوان یک رهبر مذهبى، در آنجا مستقر شود و کودتا را تایید کند .
اما به لطف خداوند، قبل از این که کودتا وارد فاز اجرایى خود شود، طى یک عملیات بسیار دقیق و موفقیتآمیز، کشف شد و تمامى عوامل آن در داخل کشور دستگیر شدند . (۱۴)
۶ – حصر اقتصادى و اقدامات تحریمى علیه نظام جمهورى اسلامى
دولت امریکا از اوائل سال ۱۳۵۹ اقدام به محاصره اقتصادى ایران کرد و تا کنون ادامه یافت و هر سال با جعل قوانین تحریمى بیشتر، حلقه محاصره را تنگتر نمود . امریکایىها یک ماه پس از شروع حصر اقتصادى، به دستور کارتر، تمام اموال و داراییهاى ایران را، که در مؤسسات مالى و بانکهاى امریکایى نگهدارى مىشدند، مصادره کردند و حسابهاى بانکى ایران را به طور کامل مسدود نمودند . در تداوم این سیاست، دولت ایالات متحده امریکا با هدف تضعیف قدرت اقتصادى و مالى ایران و به زانو درآوردن نظام نوپاى اسلامى، سیاست «مهار» را در پیش گرفت . در دوران ریاست جمهورى ریگان، مجازاتهاى سنگینى براى مؤسسات و شرکتهاى امریکایى، که قصد سرمایهگذارى در بخشهاى نفت و گاز ایران را داشتند، در نظر گرفته شد . دولت امریکا همچنین از تصویب و پرداخت وامها توسط مؤسسات مالى جهانى به ایران جلوگیرى کرد و انتقال فناوریهاى دو منظوره پیشرفته به ایران را در سطح جهانى ممنوع ساخت .
با تصویب و اجراى طرح «داماتو» در زمان ریاست جمهورى کلینتون، تحریم اقتصادى ایران وارد مرحله نوینى شد; زیرا نه تنها شرکتها و مؤسسات امریکایى از هر گونه فعالیت مالى و اقتصادى همچون خرید نفت، انتقال اعتبارات و مبادله ارز، ورود کالا و خدمات ایرانى به امریکا و سرمایهگذارى در توسعه و بازسازى صنایع نفتى ایران محروم شدند، بلکه به موجب آن، شرکتهاى غیرامریکایى که بیش از چهل میلیون دلار در سال در صنایع نفتى ایران سرمایهگذارى کنند، مشمول تحریمهاى سنگین امریکا قرار مىگرفتند .
وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه امریکا، در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۳ در اجلاس ویژه امریکاییان – یهودیان که در واشنگتن برگزار شد، اعلام کرد:
«ایران به اعتقاد من، کشورى متمرد است و از این رو، باید این کشور را تحریم و در سطح جهانى منزوى کرد … واشنگتن تلاش خواهد کرد تا متحدان اروپایى و آسیایى روابط خود با ایران را به شدت تقلیل دهند و امتیازى براى ایران قائل نشوند و از پیوستن این کشور به جامعه ملل استقبال نکنند . ایالات متحده سخت مىکوشد تا بر مبناى احساس ضرورتى که به انزواى ایران مىکند، این کشور را منزوى نماید و از نظر اقتصادى و مالى تحت فشار قرار دهد .» (۱۵)
این بار نیز به لطف خداوند و تدبیر و درایت رهبر معظم انقلاب و تلاش متخصصان داخلى در تمامى عرصههاى اقتصادى، علىرغم تلاش وسیع امریکا، این تحریمها نتیجه عکس داد و امریکاییان را که در صدد به زانو درآوردن ایران اسلامى بودند، ناکام گذاشت . برژینسکى، معاون امنیتى رئیس جمهور وقت امریکا در یکى از سخنرانیهاى خود صریحا اعلام کرد:
«تحریمهاى امریکا علیه ایران به دستاوردهاى مهمى نرسیده است و باعث اختلاف بین امریکا و متحدان او شده است . شاید این سیاست را دیگر نتوان ادامه داد و بهتر استبه منافع دراز مدت امریکا توجه کرد .» (۱۶)
۷ – تحریک عراق به جنگ علیه ایران
امریکایىها پس از شکستسنگین در کودتاى «نوژه» ، تحرکات شدیدى را براى ترغیب صدام به جنگ با ایران آغاز کردند . برژینسکى، مشاور امنیت ملى امریکا، براى آماده سازى عراق براى شروع جنگ و اطلاعرسانى به این کشور، سفرهاى محرمانه متعددى به بغداد کرد که مجله ژورنال استریت، مورخ ۸ فوریه ۱۹۸۰ یکى از این سفرهاى محرمانه را فاش ساخت . علاوه بر این، مطبوعات اروپایى نیز در همان زمان، از ملاقاتهاى متعدد برژینسکى با صدام حسین خبر دادند . (۱۷)
صدام حسین که پس از سقوط شاه، علاقه وافرى به ژاندارمى امریکا در منطقه از خود نشان مىداد، براى تحقق این رؤیاى شیرین، در پى تحریکات و تحرکات سیاسى امریکایىها در نهایت در سى و یکم شهریور ۱۳۵۹ حملات وسیع و گستردهاى را به ایران آغاز نمود و هشتسال تمام، نظام نوپاى جمهورى اسلامى را درگیر خطرناکترین و طولانىترین نبرد پس از جنگ جهانى دوم کرد . هر چند امریکایىها تاکنون کوشیدهاند که نقش خود را در تحریک صدام براى حمله به ایران کتمان کنند، اما تجهیز صدام به انواع سلاحهاى جدید جنگى و کشتار جمعى و نیز حمایتهاى رسانهاى، سیاسى و بینالمللى از سوى امریکا و همپیمانان وى، چیزى نیست که بتوان آن را کتمان یا انکار کرد . از این رو، امریکایىها خود ناچار به اعتراف آن شدند .
آلبرایت در سخنرانى مهم خود در کنفرانس شوراى همکارى امریکاییان – ایرانیان، به صراحت اعتراف کرد:
«اکنون به نظر مىرسد که جنبههایى از سیاست امریکا در رابطه با عراق، در جریان درگیرى عراق با ایران، به طور قابل تاسفى، بویژه با در نظر گرفتن تجربیات ما با صدام حسین، کوته بینانهتر بوده است .»
سایروس ونس، مشاور سابق امنیت ملى کاخ سفید هم رسما اعلام کرد:
«ما در جنگ طولانى و پر خسارت ایران و عراق، علیه ایران بودیم .» (۱۸)
هیچ بعید نیست که در آیندهاى نزدیک، امریکایىها تحتشرایطى، در اعترافاتى مشابه اعترافات گذشته، ناگزیر شوند به نقش مهم خود در راهاندازى جنگ علیه ایران اسلامى تصریح کنند; جنگى که حاصل آن تحمیل خسارتهاى سنگین جانى، مالى و معنوى بر نظام نوپاى اسلامى بود .
۸ – درگیریهاى نظامى مستقیم در حمایت از رژیم صدام
دولت امریکا در شرایطى که ایران به یک برترى نظامى نسبتبه عراق دستیافته بود، حتى مداخله مستقیم نظامى را نیز از نظر دور نداشت . حمایت امریکا از عراق در جنگ، علاوه بر تجهیز تسلیحاتى عراق، به حضور نظامى در خلیج فارس و سپس درگیرى نظامى منجر شد . در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۶۶ هنگامى که مقام معظم رهبرى، حضرت آیهالله خامنهاى، به عنوان رئیس جمهور وقتبراى شرکت در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد و براى ایراد یک سخنرانى عازم نیویورک بود، امریکایىها براى تحت الشعاع قرار دادن تلاشهاى سیاسى جمهورى اسلامى ایران در عرصه بینالمللى و در آستانه ایراد سخنرانى ایشان، کشتى تدارکاتى هشتصد تنى «ایران اجر» را توسط دو فروند بالگرد نظامى، که از عرشه کشتى «فریگت جارت» پرواز کرده بودند، مورد حمله قرار دادند . در جریان این حمله، از مجموع ۳۱ سرنشین کشتى، ۳ تن شهید، ۲ تن مفقود و ۲۶ تن دیگر که تعدادى از آنها زخمى بودند به اسارت نیروهاى امریکایى درآمدند و کشتى نیز پس از مدتى در آبهاى خلیج فارس غرق شد . (۱۹)
دو هفته بعد (۱۶ مهر ۱۳۶۶) نیز بالگردهاى امریکایى در تهاجمى دیگر، قایقهاى گشتى سپاه پاسداران را که در آبهاى خلیجفارس مشغول گشتزنى بودند، مورد حمله قرار دادند . (۲۰) همچنین تهاجم وحشیانه ناوهاى امریکایى به ناوچه «سهند» و حمله نظامى امریکا به سکوهاى نفتى ایران از دیگر اقدامات مستقیم نظامى امریکا در طول جنگ تحمیلى بود . (۲۱)
۹ – انهدام هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران
یکى از اقدامات وحشیانه امریکا در اواخر جنگ تحمیلى، که از عمق خصومت امریکایىها نسبتبه نظام جمهورى اسلامى حکایت مىکند، حمله ناو امریکایى به هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران در تاریخ ۱۲ تیر ماه ۱۳۶۷/۳ ژوئیه ۱۹۸۸ است . این هواپیماى مسافربرى، که از نوع ایرباس و متعلق به شرکت هواپیمایى جمهورى اسلامى ایران (ایران ایر) بود، در یک پرواز معمولى از بندر عباس به مقصد دبى در حالى که هنوز سقف ارتفاع پرواز مورد نظر را به دست نیاورده بود، در حرکتبود که ناگهان بر فراز آبهاى ایران و در حوالى جزیره «هنگام» ، هدف دو فروند موشک قرار گرفت و منهدم شد . در جریان این حمله غیر انسانى، تمامى ۲۹۰ نفر مسافر و خدمه هواپیما، که ۱۱۸ نفر از آنها را فقط زن و کودک تشکیل مىدادند، به شهادت رسیدند . این موشکها از یک ناو امریکایى مستقر در خلیج فارس، موسوم به «وینسنس» که خود نیز به آبهاى سرزمین ایران تجاوز کرده بود، شلیک شدند . (۲۲)
سران کاخ سفید نه تنها بابت این جنایت از ملت ایران عذرخواهى نکردند، بلکه در اقدامى بهتانگیز به فرمانده ناو «وینسنس» به خاطر ارتکاب این جنایت، مدال افتخار دادند .
۱۰ – سازماندهى، هدایت و پشتیبانى نیروهاى ضد انقلاب
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، دولت امریکا براى سلطه مجدد بر ایران، کوشید در کادر مدیریت کلان نظام نفوذ کند . این امر با توجه به ترکیب خاص دولت موقت، که عمدتا از طرفداران ارتباط دوستانه و نزدیک با امریکا بودند، کار دشوارى نبود . ایالات متحده از سوى دیگر، تلاش کرد تا جنبشهایى تحت عنوان «جنبشهاى تجزیه طلبانه» در غرب، جنوب و شمال کشور سازماندهى و علیه نظام تحریک کند . به همین دلیل، نظام جمهورى اسلامى در بخشهایى از کشور همچون کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، آذربایجان، سیستان و بلوچستان تا مدتها با چنین جریانهایى درگیر بود .
علاوه بر این، منافقین نیز از هنگام ورود به فاز شورشهاى مسلحانه و عملیاتهاى تروریستى بسیار وسیع از سال ۱۳۶۰ به بعد، حتحمایتخاص دولت امریکا قرار گرفتند و امریکا در طول ۲۵ سال پس از پیروزى انقلاب، با تقویت و پشتیبانى مادى و معنوى گروههاى تروریستى، که به ایجاد رعب و وحشت، گسترش دامنه ناامنى در کشور و حذف شخصیتهاى برجسته نظام روى آوردهاند، سعى کرده است جمهورى اسلامى را با یک بحران امنیتى و مدیریتى مواجه سازد .
پس از ناکامى منافقین نیز امریکایىها با اعطاى پناهندگى سیاسى و در اختیار نهادن امکانات رفاهى، تبلیغى و رسانهاى، همواره مزاحمتهایى براى نظام ایجاد کردند . کنگره امریکا رسما براى حمایت از منافقین و براندازان نظام، ۲۰ میلیون دلار تصویب کرد و دو فرستنده پر قدرت به نام «رادیو آزادى» و «رادیو فردا» را تاسیس نمود و در اختیار آنها قرار داد . دروغگویى امریکا در مبارزه با تروریسم زمانى آشکارتر شد که امریکایىها به این بهانه، عراق را مورد تاخت و تاز خود قرار دادند، اما در مقابل دیدگان جهانیان، پس از تسلط بر عراق، با منافقین مستقر در عراق معاهداتى علیه نظام جمهورى اسلامى برقرار کردند که یک بار دیگر، عدم صداقت آنها را در مبارزه با تروریسم در معرض قضاوت جهانیان قرار داد .
۱۱ – فضاسازى سیاسى و تبلیغاتى علیه نظام جمهورى اسلامى
دولت امریکا، که از حمایت هشتسالهاش در طول تهاجم عراق و درگیریهاى مستقیم با نیروهاى ایران و دیگر اقدامات تخریبى طرفى نبسته بود، پس از قبول قطعنامه، به جنگ روانى علیه ایران روى آورد و به فضاسازى سیاسى و بمباران تبلیغاتى شدید علیه ایران پرداخت .
از آن سال به بعد دولت امریکا با طرح مستمر ادعاهایى بىاساس و واهى، همچون «نقض حقوق بشر» در ایران، «حمایت ایران از تروریسم و گروههاى تروریستى در جهان» ، «تلاش ایران براى دستیابى به سلاحهاى کشتار جمعى» (سلاحهاى هستهاى، شیمیایى و میکروبى) و «اختلال در روند صلح خاورمیانه» ، کوشید تا هم نظام مقدس جمهورى اسلامى را از لحاظ سیاسى منزوى سازد و هم مانع پیشرفت ایران در زمینه تکنولوژى هستهاى و فناوریهاى نوین در زمینههاى فضایى، موشکى و دفاعى شود . از این رو، با قرارداد تکمیل نیروگاه اتمى بوشهر توسط روسیه شدیدا مخالفت کرد و تحریم فناوریهاى هستهاى و موشکى ایران را در کنگره امریکا در خرداد ۱۳۷۷ به تصویب رساند و با تحمیل راى خود در اجلاس سران هفت کشور صنعتى اروپا، ایران را از برخوردارى فناورى دو منظوره (۲۳) محروم ساخت، هر چند در خلال این مدت، دانشمندان و مغزهاى مبتکر و خلاق ایرانى در سایه توکل به خدا، اعتماد به نفس و تلاش نستوهانه خود، به تکنولوژى حساس و ارزشمند هستهاى دستیافتند .
موفقیت ایران در دستیابى به فناورى هستهاى موجب شد تا امریکایىها بار دیگر یک جنجال بىسابقه و جنگ روانى شدید علیه ایران را در آستانه سفر هیات تحقیق آژانس بینالمللى اتمى به ایران به راه بیندازند که البته بىارتباط با رسوایى و ناکامى امریکا و انگلیس از کشف سلاحهاى کشتار جمعى در عراق نبود . این موضوع، که مهمترین دستاویز و بهانه امریکا و انگلیس در تهاجم به عراق بود، اکنون به یک عامل بحرانزا و اهرم فشار براى دولت امریکا و انگلیس تبدیل شده است و امریکا براى برونرفت از این بحران بزرگ، تلاش مىکند تا با تشدید جنگ روانى علیه ایران، توجه افکار عمومى جهان و مردم امریکا را از داخل به سوى ایران معطوف سازد . آخرین شرارت امریکاییان در این راستا فشار بر شوراى حکام آژانس انرژى اتمى براى صدور قطعنامه علیه ایران بود که در پى این فشارها امریکایىها موفق شدند علىرغم اعلان رضایت «البرادعى» دبیر کل آژانس انرژى اتمى در جریان دیدار اخیرش از تاسیسات هستهاى ایران، در اقدامى کاملا سیاسى و غیرمتعارف بدون اخذ راى، قطعنامه شدیداللحنى را علیه ایران به تصویب برسانند .
ادعاهاى بىاساس دیگر، مانند دخالت ایران در انفجارهاى «ظهران» عربستان در آبان ۱۳۷۴، طراحى انفجار مرکز تجارت جهانى در نیویورک، انفجار هواپیما بر فراز «لاکربى» ، پناه دادن به اعضاى شبکه تروریستى القاعده، کارشکنى در امور افغانستان و در نهایت، نفوذ نگران کننده و تهدیدآمیز ایران در عراق از دیگر محورهاى جنگ تبلیغاتى امریکا علیه ایران هستند که علىرغم طرح مکرر آنها، تاکنون هیچ مدرک و سند متقن و قابل قبولى براى اثبات دعاوى خود اقامه نکرده است .
مواردى دیگر از شرارتها و اقدامات خصمانه امریکا
۱۲ – توقیف اموال، دارایىها و تجهیزات پیشرفته نظامى که قبل از انقلاب خریدارى شده و در زمان جنگ به شدت مورد نیاز جمهورى اسلامى ایران بودند;
۱۳ – مخالفت و ممانعت از عبور خطوط لوله نفت و گاز آسیاى میانه از خاک ایران;
۱۴ – اعمال فشار بر ترکیه براى لغو قرارداد ۲۰ میلیارد دلارى خرید گاز از ایران;
۱۵ – تحریک همسایگان، بخصوص امارات متحده عربى، براى طرح ادعاهاى ارضى در خصوص جزایر سه گانه ایرانى در خلیج فارس;
۱۶ – بازسازى طرح فروپاشى شوروى براى فروپاشى نظام جمهورى اسلامى;
۱۷ – مسلط کردن طالبان بر افغانستان براى مخدوش جلوه دادن چهره اسلام و ایجاد مزاحمتبراى ایران;
۱۸ – تحریک آشوبگران و حمایت علنى و رسمى از شورشهاى خیابانى ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و خرداد ۱۳۸۲ .
پى نوشت ها:
۱) مدرس حوزه، کارشناس ارشد فلسفه، محقق و نویسنده .
۲) در سایت اینترنتى سازمان جاسوسى امریکا (CIA) ، به صراحت از ایران به عنوان یک منطقه استراتژیک نام برده شده است:
[strategic location on the persian Gulf and strait of Hormuz, which are vital maritime pathways for crude oil transport.]
منطقه استراتژیک خلیج فارس و تنگه هرمز که گذر راه حیاتى دریایى براى حمل نفتخام است .
۳) ر . ک .: کامران غضنفرى، امریکا و براندازى جمهورى اسلامى ایران; حسن واعظى، ایران و امریکا (بررسى سیاستهاى امریکا در ایران) .
۴) شهریار زرشناس، اشاراتى درباره لیبرالیسم در ایران .
۵) براى آگاهى بیشتر از مشروح ماجراى کودتا بر اساس اسناد سازمان سیا و وزارت خارجه امریکا ر . ک .: حسن واعظى، پیشین، ص ۵۷; اسرار کودتاى ۲۸ مرداد شرح عملیات آژاکس پى . ام . وود هاوس، ترجمه نظام دربندى; حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوى .
۶) حسن واعظى، پیشین، صص ۶۵ – ۶۴ .
۷) همان، ص ۷۷ .
۸) مایکل لدین و ویلیان لوئیس، کارتر و سقوط شاه، ترجمه ناصر ایرانى، ص ۳۹ .
۹) سید جلال الدین مدنى، تاریخ سیاسى معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامى، ج ۲، ص ۹۵ .
۱۰) عباسعلى عمید زنجانى، انقلاب اسلامى و ریشههاى آن، نشر کتاب سیاسى، ص ۴۶۶ .
۱۱) صحیفه امام، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینى رحمه الله، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۴۱۵ .
۱۲) توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقى، انتشارات هفته، ۱۳۶۲، ص ۱۸۸ .
۱۳) موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى، کودتاى نوژه، چاپ دوم، ۱۳۶۸، بخش دوم (تدارک کودتا – برنامه و سازمان کودتا) از ص ۱۰۱ به بعد .
۱۴) همان، صص ۳۹ – ۳۲ .
۱۵) حسن واعظى، پیشین، ص ۱۸۵ .
۱۶) رابطه؟! (بررسى موضوع رابطه ایران و امریکا از منظر تحولات بعد از دوم خرداد)، ناشر روزنامه سلام، ص ۱۵۳ .
۱۷) تایمز لندن، ۱۷ ژوئن ۱۹۸۰ به نقل از حسن واعظى، پیشین، ص ۱۰۰ .
۱۸) رابطه؟! (بررسى موضوع رابطه ایران و امریکا از منظر تحولات بعد از دوم خرداد)، ناشر روزنامه سلام، ص ۱۵۱ .
۱۹) مرکز مطالعات وتحقیقات جنگ، روز شمار جنگ ایران و عراق، اسکورت نفتکشها (دخالت مستقیم امریکا در جنگ)، ج ۵۰، صص ۷۱۵ – ۷۱۴ .
۲۰) همان، (مقدمه) ص ۱۰ .
۲۱) عباس هدایتخمینى، شوراى امنیت و جنگ تحمیلى، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، ۱۳۷۰، ص ۲۲ .
۲۲) همان، ص ۲۲۳ .
۲۳) فناورى دو منظوره» به فناوریهایى اطلاق مىشود که هم مىتوان از آنها استفاده صلحآمیز کرد و هم مىتوان آنها را در جهت اقدامات تخریبى و جنگطلبانه به کار گرفت; مانند فناورى هستهاى و فناوریهاى مربوط به علم شیمى یا هوا – فضا .